پارت 12
پارت 12
قلدر خوشتیپ
چند دقیقه بعد
تق تق
ویوی ات
درو برای میا باز کردم واومد داخل بعد از چند دقیقه بعد
~ات میخوام یه چیزی بگم
+بگو..
~ات فیلیکس رو توی راه دیدم
+نمیخوام درمورد اون باهام حرف بزنی
~ولی مهمه خیلی پای مرگ وزندگیه
+چی خب بگو
~ات کوک وفیلیکس ساعت 12 قرار گذاشتنه که برن دعوا کنن
+چییییی خب تو از کجا میدونی
~توی مدرسه زنگ که خورد داشتن حرف میزدن منم شنیدم
+خب شنیدی کجا قرار میزارن
~نهه
+هوففف الان باید چیکار کنم
~یه فکری دارم
+خب بگو
~ساعت نزدیکای 12زنگ میزنم به کوک میگم دزد اومده خونتون خب
+نقشه از این ضایع تر اخهه
~خب چیکار کنم
+حالا تا ساعت 12 وقت هست فکر میکنیم
~باشه
ساعت 12 شب
ویوی ات
رفتم که نوشابه توی اشپز خونه بردارم برشون داشتم همین که میخواستم برم سرم گیج رفت ویهوش شدم ولیوانا افتاد سرم تمام صورت وبدم زخم زیلی شده بود
ویوی میا
دیدم ات بیهوش شده وتمام بدنش زخمه سری رفتم طرفش مغذم کار نمیکرد زنگ بزنم کی که زنگ زدم کوک
~الو
_الو میا تویی
~ارهه تورو خدا یه کاری کن
_چیشده
~ا.. ت بیهوش شده حالش خوب نیست
_چی الان میام
~تورو خدا زود باش
ویوی کوک
گوشی رو قطع کردم خیلی نگران بودم نمیدونم چیشد که اشک از چشمام سرازیر شده نکنه چیزیش شده ات دارم میام
فلش بک به خونه ی ات
رفتم خونه ای که میا ادرس داده بود خونه ی ات بود در زدم
~کوک خواهش میکنم یه کاری کن حالش خوب نیست
_چرا زنگ نزدی امبولانس
~ب... فکرم نرسید
_وقتی دیدم ات توی اون وضعیته سری دویدم وتوی بغلم گرفتمش ات تورو خدا منو تنها نزار... میا زنگ بزن امبولانس
~ب.. باشه
فلش بک به بیمارستان
علامت دکتر&
&همرا پارک ات
~_بله
&خانم ات حالشون خوبه فقط یه شک بهشون وارد شده بود
_زخماش
&جای نگرانی نیست عمیق نیستن
_خداروشکر
ادامه دارد... 💫
قلدر خوشتیپ
چند دقیقه بعد
تق تق
ویوی ات
درو برای میا باز کردم واومد داخل بعد از چند دقیقه بعد
~ات میخوام یه چیزی بگم
+بگو..
~ات فیلیکس رو توی راه دیدم
+نمیخوام درمورد اون باهام حرف بزنی
~ولی مهمه خیلی پای مرگ وزندگیه
+چی خب بگو
~ات کوک وفیلیکس ساعت 12 قرار گذاشتنه که برن دعوا کنن
+چییییی خب تو از کجا میدونی
~توی مدرسه زنگ که خورد داشتن حرف میزدن منم شنیدم
+خب شنیدی کجا قرار میزارن
~نهه
+هوففف الان باید چیکار کنم
~یه فکری دارم
+خب بگو
~ساعت نزدیکای 12زنگ میزنم به کوک میگم دزد اومده خونتون خب
+نقشه از این ضایع تر اخهه
~خب چیکار کنم
+حالا تا ساعت 12 وقت هست فکر میکنیم
~باشه
ساعت 12 شب
ویوی ات
رفتم که نوشابه توی اشپز خونه بردارم برشون داشتم همین که میخواستم برم سرم گیج رفت ویهوش شدم ولیوانا افتاد سرم تمام صورت وبدم زخم زیلی شده بود
ویوی میا
دیدم ات بیهوش شده وتمام بدنش زخمه سری رفتم طرفش مغذم کار نمیکرد زنگ بزنم کی که زنگ زدم کوک
~الو
_الو میا تویی
~ارهه تورو خدا یه کاری کن
_چیشده
~ا.. ت بیهوش شده حالش خوب نیست
_چی الان میام
~تورو خدا زود باش
ویوی کوک
گوشی رو قطع کردم خیلی نگران بودم نمیدونم چیشد که اشک از چشمام سرازیر شده نکنه چیزیش شده ات دارم میام
فلش بک به خونه ی ات
رفتم خونه ای که میا ادرس داده بود خونه ی ات بود در زدم
~کوک خواهش میکنم یه کاری کن حالش خوب نیست
_چرا زنگ نزدی امبولانس
~ب... فکرم نرسید
_وقتی دیدم ات توی اون وضعیته سری دویدم وتوی بغلم گرفتمش ات تورو خدا منو تنها نزار... میا زنگ بزن امبولانس
~ب.. باشه
فلش بک به بیمارستان
علامت دکتر&
&همرا پارک ات
~_بله
&خانم ات حالشون خوبه فقط یه شک بهشون وارد شده بود
_زخماش
&جای نگرانی نیست عمیق نیستن
_خداروشکر
ادامه دارد... 💫
۴.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.