فیک عمارت گمشده:The continuation of the last part
فیک عمارت گمشده ادامه پارت اخر
جونگ کوک:اهم ام چیزه اگه بحثتون تمام شده بفرمایید تو چون که اصلا بهمون توجهی ندارید خانوم ات میگم راحت باشین اگه چیزی سفارش میدید براتون بیارم
ات:اره بی زحمت خیلی کشنمه تشنمه اره خلاصه خیلی خستم
جونگ کوک:چشم امر دیگری باشد مادام جین اینو میسپارم به تو من دیگه فرو میرم تو زمین نگا فقط نگا ما داشتیم چند دقیقه پیش برای این خانوم گریه دادمیزدیم حالا سفارشم بهمون میدن
ات:کوک شوخی کردم نمیخواد همین که شما سالمین برام کافیه راستی جونگ سو افرادت کجان پیداشون نیست
جونگ سو:اوو اره چیزه اونارو فرستادم که برن دیگه کاری باهاشون نداشتم
جیهوپ:ات نمیخوای بیای تو هوا داره کم کم سرد میشه ها سرما میخوریا
جونگ سو:اره ات جیهوپ راست میگه بریم تو که الان سرما میخوریم بدو بدو
ات:ها چیشدچرا الان همتون نگران من شدید والا من دارم میگم تو بهشتم کسی باور نمیکنه من چکارکنم
جین:اتتتتتتتتتتتت میای یانه یا خودم ببرمت
ات:باشه باشه بابا اومدم چرا داد میزنی
جونگ کوک:کی شیر موز میخواد دستا بالا
جین:بده من من میخوام
جونگ کوک:عه واقعا راست میگین اقای جین میخواین شیر موزامو مفتکی تحویلت بدم
ات:کوکککک بسه دیگه مگه قرار نشد دیگه بحث نکنین بده بهش تا دوباره تنبیه نشدید
جین:کوک ات راست میگه بده زود باش تا تنبیه دیگه ای بارمون نکری زود
جونگ کوک:ایشش بیا بگیر شانس اوردی دیگه باهم دوستیم وگرنه همینجا دعوا میکردیم
جین:بده بزنیم شیرموزو بدو بده دیگه اخیش دلم برای شیر موز تنگ شده بود چقدر خوشمزست
وبله دیگراعضا وات به خوبیو خوشی زندگی کردن ودرضمن اینم بگم که جونگ سو هم پیششون موند وباهاشون زندگی کرد خوب برید دیگه خونه هاتون تا فیک بعدی شمارا به خدا میسپارم حمایت یادتون نره دوستان عزیز
جونگ کوک:اهم ام چیزه اگه بحثتون تمام شده بفرمایید تو چون که اصلا بهمون توجهی ندارید خانوم ات میگم راحت باشین اگه چیزی سفارش میدید براتون بیارم
ات:اره بی زحمت خیلی کشنمه تشنمه اره خلاصه خیلی خستم
جونگ کوک:چشم امر دیگری باشد مادام جین اینو میسپارم به تو من دیگه فرو میرم تو زمین نگا فقط نگا ما داشتیم چند دقیقه پیش برای این خانوم گریه دادمیزدیم حالا سفارشم بهمون میدن
ات:کوک شوخی کردم نمیخواد همین که شما سالمین برام کافیه راستی جونگ سو افرادت کجان پیداشون نیست
جونگ سو:اوو اره چیزه اونارو فرستادم که برن دیگه کاری باهاشون نداشتم
جیهوپ:ات نمیخوای بیای تو هوا داره کم کم سرد میشه ها سرما میخوریا
جونگ سو:اره ات جیهوپ راست میگه بریم تو که الان سرما میخوریم بدو بدو
ات:ها چیشدچرا الان همتون نگران من شدید والا من دارم میگم تو بهشتم کسی باور نمیکنه من چکارکنم
جین:اتتتتتتتتتتتت میای یانه یا خودم ببرمت
ات:باشه باشه بابا اومدم چرا داد میزنی
جونگ کوک:کی شیر موز میخواد دستا بالا
جین:بده من من میخوام
جونگ کوک:عه واقعا راست میگین اقای جین میخواین شیر موزامو مفتکی تحویلت بدم
ات:کوکککک بسه دیگه مگه قرار نشد دیگه بحث نکنین بده بهش تا دوباره تنبیه نشدید
جین:کوک ات راست میگه بده زود باش تا تنبیه دیگه ای بارمون نکری زود
جونگ کوک:ایشش بیا بگیر شانس اوردی دیگه باهم دوستیم وگرنه همینجا دعوا میکردیم
جین:بده بزنیم شیرموزو بدو بده دیگه اخیش دلم برای شیر موز تنگ شده بود چقدر خوشمزست
وبله دیگراعضا وات به خوبیو خوشی زندگی کردن ودرضمن اینم بگم که جونگ سو هم پیششون موند وباهاشون زندگی کرد خوب برید دیگه خونه هاتون تا فیک بعدی شمارا به خدا میسپارم حمایت یادتون نره دوستان عزیز
۴.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.