برام یه روز بحرانی بود
وقتی دیدم که زیباروی سفیدم از وسط به 2 تیکه تقسیم شده
قلبم لرزید
چشام پر اشک بود
سعی کردم ارامشم رو حفظ کنم
نفس عمیق کشیدم
توی دستام گذاشتمش و
رفتم بیمارستان
وقتی رسیدم
بهم گفتن دکتری در کار نیس
همون لحظه قلبم ایستاد فک کردم دیگه اخر خطه
ولی تسلیم نشدم
تصمیم گرفتم که خودم عملش کنم تا زیبارو ی عزیزم رو برای یک بار هم شده ببیمنمش
سریع دست به کار شدم و بعد از 2 ساعت
عمل موفقیت امیزی داشتم
با تمام این سختی ها موفق شدم
نتیجه ی اخلاقی: مورفین و تریاک رو باهم نکشید اخر عاقبت خوبی نداره🗿
قلبم لرزید
چشام پر اشک بود
سعی کردم ارامشم رو حفظ کنم
نفس عمیق کشیدم
توی دستام گذاشتمش و
رفتم بیمارستان
وقتی رسیدم
بهم گفتن دکتری در کار نیس
همون لحظه قلبم ایستاد فک کردم دیگه اخر خطه
ولی تسلیم نشدم
تصمیم گرفتم که خودم عملش کنم تا زیبارو ی عزیزم رو برای یک بار هم شده ببیمنمش
سریع دست به کار شدم و بعد از 2 ساعت
عمل موفقیت امیزی داشتم
با تمام این سختی ها موفق شدم
نتیجه ی اخلاقی: مورفین و تریاک رو باهم نکشید اخر عاقبت خوبی نداره🗿
۵.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.