بـ ر بـ اد رفـ، تـ ه پارت⁴
«مثل همیشه،ویو هیون»
یه بروشور چند صفحه ای آماده کردمو پرینت گرفتم... قرار بود چند ساعت طول بکشه اما یه ساعته کارشو ساختم؛
دایون هم گاهی وسطاش ایده میداد و ایده هاشم خوب بود :-)
بهش گفتم که بروشور رو ببره وبده به رئیس مین، بعد چند دقیقه آقای مین زنگ زدو گفت: به نظر میاد مهارت خوبی داری! ^_^ من تک تک کاراتو با دقت میبینم و واقعا ازشون راضی ام... دوست داشتم ادمین پروژه های تبلیفاتی باشی اما پست پایینیه و در امدش کافی نیست برات، در کنارشم طبق قرارداد تو باید پیش سوجین کارکنی پس بیخیالش میشیم... بنابراین بخواطر سرعت عملت از فردا میتونی بری پیش سوجین کار کنی!
دایون هیجان زده میشه: هییییین واقعا؟! خیلی ازتون ممنونم آقای میییین🥲
شوگا با خنده ای که سعی داره جمعش کنه میگه: خیلی خوب اینقد ذوق نکن از هو. ل حلیم میوفتی تو دیگ😂
خوشگلا من کاری برام پیش اومده ادامه پارت رو یکی دوساعت دیگه میزارم🌝😗
لایک و کامنت فراموش نشه💜
یه بروشور چند صفحه ای آماده کردمو پرینت گرفتم... قرار بود چند ساعت طول بکشه اما یه ساعته کارشو ساختم؛
دایون هم گاهی وسطاش ایده میداد و ایده هاشم خوب بود :-)
بهش گفتم که بروشور رو ببره وبده به رئیس مین، بعد چند دقیقه آقای مین زنگ زدو گفت: به نظر میاد مهارت خوبی داری! ^_^ من تک تک کاراتو با دقت میبینم و واقعا ازشون راضی ام... دوست داشتم ادمین پروژه های تبلیفاتی باشی اما پست پایینیه و در امدش کافی نیست برات، در کنارشم طبق قرارداد تو باید پیش سوجین کارکنی پس بیخیالش میشیم... بنابراین بخواطر سرعت عملت از فردا میتونی بری پیش سوجین کار کنی!
دایون هیجان زده میشه: هییییین واقعا؟! خیلی ازتون ممنونم آقای میییین🥲
شوگا با خنده ای که سعی داره جمعش کنه میگه: خیلی خوب اینقد ذوق نکن از هو. ل حلیم میوفتی تو دیگ😂
خوشگلا من کاری برام پیش اومده ادامه پارت رو یکی دوساعت دیگه میزارم🌝😗
لایک و کامنت فراموش نشه💜
۳.۱k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.