نفرین شده
پارت ۲۲
کوک: ( یه دستمال یه تشت کوچولو آب ولرم آوردم و گذاشتم رو پیشونیش) بابایی بابت امروز معذرت میخوام عزیزم...دردت فقط برای امشبه فردا دیگه خوب خوبی باشه؟.. قربون اون اشکات برم من..میدونم بابایی خیلی بده..ولی اینو بدون همش بخاطر خودته قربونت برم..قول میدم از فردا سعی کنم برات بابایی خوبی بشم باشه؟..پماد خوبت میکنه نفسم گریه نکن...( بعد چند دقیقه تبش اومد پایین منم پیشونیش رو بوسیدم و رفتم اتاق خودمون
ادمین: وایی یادم رفت بهتون بگمکوک تو خونه یه اتاق واسه بچه ساخت !
ا/ت: کوک تویی؟.. تبش اومد پایین؟
کوک: اهوم :)... راستی مرسی بابت کوشولومون..( پیشونیش رو بوسیدم)
ا/ت: منم از تو ممنونم
کوک: بگیریم بخوابیم روزمون با فرشتمون از فردا شروع میشه* 😄
ا/ت:*😁
کوک: ( یه دستمال یه تشت کوچولو آب ولرم آوردم و گذاشتم رو پیشونیش) بابایی بابت امروز معذرت میخوام عزیزم...دردت فقط برای امشبه فردا دیگه خوب خوبی باشه؟.. قربون اون اشکات برم من..میدونم بابایی خیلی بده..ولی اینو بدون همش بخاطر خودته قربونت برم..قول میدم از فردا سعی کنم برات بابایی خوبی بشم باشه؟..پماد خوبت میکنه نفسم گریه نکن...( بعد چند دقیقه تبش اومد پایین منم پیشونیش رو بوسیدم و رفتم اتاق خودمون
ادمین: وایی یادم رفت بهتون بگمکوک تو خونه یه اتاق واسه بچه ساخت !
ا/ت: کوک تویی؟.. تبش اومد پایین؟
کوک: اهوم :)... راستی مرسی بابت کوشولومون..( پیشونیش رو بوسیدم)
ا/ت: منم از تو ممنونم
کوک: بگیریم بخوابیم روزمون با فرشتمون از فردا شروع میشه* 😄
ا/ت:*😁
۱۳.۴k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.