سناریو
سناریو
✨ درخواستی ✨
۱۲.وقتی دارین اهم اهم میکنین یهویی بچتون میاد داخل میبینتتون
نامجون
وقتی در باز میشه یهو هولش میدی و پتو رو میکشی روتون
ا/ت : بچه تو اینجا چه غلطی میکنی ؟
بچه : چلا همش جیگ میژنی من نمیتونم بقابم ( لحن کودکانه مترجم : چرا همش جیغ میزنی من نمیتونم بخوابم )
نامی : عوف کمرم بچه برو تو اتاقت مامانت خورد زمین جیغ زد
بچه : من میقام اینجا بقابم ( من میخوام اینجا بخوابم )
ا/ت : نه عزیزم تو الان مرد شدی واسه خودت دیگه بزرگ شدی
بچه : هوم لاست میگی من رفتم بخوابم
و شما ادامه میدین
جین
سریع پتو رو میکشه روتون
جین : خب بچه من....
ا/ت : عههه جین اون بچسسس
جین : ای بابا.....جونم چی شده ؟
بچه : خوابم نمیبله
جین : بیا پیش بابا بخوام
ا/ت : عومم
جین : فردا شب حسابتو میرسم
یونگی
( در اتاق و بسته بوده )
بچه : باباااااااا
یونگی : اَیش آخه این موقع باید بیایی بچه
میره یه شلوارک پاش میکنه و در و باز میکنه
یونگی : جونم بابا
بچه : من خوابم نمیبله
یونگی میره بچه رو میخوابونه و میاد ادامه کارشو میکنه
هوسوک
تو رو پرت میکنه اونوره تخت
ا/ت : آخخخخخ
هوسوک : وایی ببخشید عزیزم خوبی.....آخ ...جونم بابا چی شده
بچه : دارین چیکار میکنین ؟
هوسوک : دعا میکنیم عزیزم تا یه خواهر خدا بهت بده
بچه : آااا منم میرم تو اتاقم دعا کنم ( ذوق )
بچتون میره
ا/ت : عجباا دیگه برو منو پرت میکنی ؟
هوسوکـ : ببخشید عزیزم
و ادامه.....
جیمین
در یهو باز میشه و بچه با کوک میان تو اتاق
جیمین : کوککککککک
کوک چشمای بچه رو میگیره
کوک : خاک عالم بد موقع اومدیم ؟
جیمین : زهر مار گمشو بیرون
کوک : بچه پدرت خیلی خره
جیمین : کوکک
کوک : باشه باشه رفتم خوشبگذره ا/تتت
تهیونگ
بچه میاد تو پتو رو میکشه رو خودتون
ته : اینجا چیکار داری پسر برو بخوام ساعت ۴ صبحه
بچه : خوابم نمیبرد
ته یونتان و صدا میزنه
ته : یونتان بابا این بچه رو ببر بخوابون
یونتان بچتون و میبره و شما ادامه میدین
کوک
پتو رو میکشه روی تو
کوک : چی شده عزیزم چرا این موقع بیدار شدی ؟
بچه : بابا چرا لباس تنت نیست ؟
کوک : عوم بابا همیشه همین طوری میخوابه یادت رفته خب بگو چی شده چرا اومدی اینجا
بچه : هیچی
بچه میره
کوک : عجب به تو رفته کرمه ها کرم
✨ درخواستی ✨
۱۲.وقتی دارین اهم اهم میکنین یهویی بچتون میاد داخل میبینتتون
نامجون
وقتی در باز میشه یهو هولش میدی و پتو رو میکشی روتون
ا/ت : بچه تو اینجا چه غلطی میکنی ؟
بچه : چلا همش جیگ میژنی من نمیتونم بقابم ( لحن کودکانه مترجم : چرا همش جیغ میزنی من نمیتونم بخوابم )
نامی : عوف کمرم بچه برو تو اتاقت مامانت خورد زمین جیغ زد
بچه : من میقام اینجا بقابم ( من میخوام اینجا بخوابم )
ا/ت : نه عزیزم تو الان مرد شدی واسه خودت دیگه بزرگ شدی
بچه : هوم لاست میگی من رفتم بخوابم
و شما ادامه میدین
جین
سریع پتو رو میکشه روتون
جین : خب بچه من....
ا/ت : عههه جین اون بچسسس
جین : ای بابا.....جونم چی شده ؟
بچه : خوابم نمیبله
جین : بیا پیش بابا بخوام
ا/ت : عومم
جین : فردا شب حسابتو میرسم
یونگی
( در اتاق و بسته بوده )
بچه : باباااااااا
یونگی : اَیش آخه این موقع باید بیایی بچه
میره یه شلوارک پاش میکنه و در و باز میکنه
یونگی : جونم بابا
بچه : من خوابم نمیبله
یونگی میره بچه رو میخوابونه و میاد ادامه کارشو میکنه
هوسوک
تو رو پرت میکنه اونوره تخت
ا/ت : آخخخخخ
هوسوک : وایی ببخشید عزیزم خوبی.....آخ ...جونم بابا چی شده
بچه : دارین چیکار میکنین ؟
هوسوک : دعا میکنیم عزیزم تا یه خواهر خدا بهت بده
بچه : آااا منم میرم تو اتاقم دعا کنم ( ذوق )
بچتون میره
ا/ت : عجباا دیگه برو منو پرت میکنی ؟
هوسوکـ : ببخشید عزیزم
و ادامه.....
جیمین
در یهو باز میشه و بچه با کوک میان تو اتاق
جیمین : کوککککککک
کوک چشمای بچه رو میگیره
کوک : خاک عالم بد موقع اومدیم ؟
جیمین : زهر مار گمشو بیرون
کوک : بچه پدرت خیلی خره
جیمین : کوکک
کوک : باشه باشه رفتم خوشبگذره ا/تتت
تهیونگ
بچه میاد تو پتو رو میکشه رو خودتون
ته : اینجا چیکار داری پسر برو بخوام ساعت ۴ صبحه
بچه : خوابم نمیبرد
ته یونتان و صدا میزنه
ته : یونتان بابا این بچه رو ببر بخوابون
یونتان بچتون و میبره و شما ادامه میدین
کوک
پتو رو میکشه روی تو
کوک : چی شده عزیزم چرا این موقع بیدار شدی ؟
بچه : بابا چرا لباس تنت نیست ؟
کوک : عوم بابا همیشه همین طوری میخوابه یادت رفته خب بگو چی شده چرا اومدی اینجا
بچه : هیچی
بچه میره
کوک : عجب به تو رفته کرمه ها کرم
۱۴.۸k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.