عشق سخت
عشق سخت
p5
اون اون جونگ کوک بود
ا.ت: چته چیکار میکنی(با لحن تعجب)
جونگ کوک: اوم عزیزم هیچ چیز توی این دنیا مجانی نیس تو الان یه من بدهکاریا(با نیشخند)
ا.ت: یعنی چی باید برای نشستن هم تقاس پس بدم(با لحن یکم عصبی و صدای بلند)
جونگ کوک: چرا که نه گفتم که هیچ چیز توی این دنیا مجانی نیست
اومدم حرفی بزنم که صدای استاد اومد
استاد: دارین چیکار میکنین؟
جونگ کوک: هیچی ا.ت داشت میومد خورد زمین داشتم کمکش میکردم
ا.ت: چی من خوردم زمین؟
استاد: بسته بحس نکنین بیان وسایل هاتونو جم کنین نزدیک زنگه
ا.ت و جونگ کوک: چشم
رفتیم وسایل هامو جم کردیم و بعد چند مین زنگ خورد یونا اومد سمتم
یونا: ا.ت چرا انقدر دیر اومدی سر کلاس چرا با استاد جونگ کوک بودی
ا.ت: یونا یه زره حوصله ندارم بیا بریم
یونا: ام خب باشه بریم یادت نره بعدظهر بیایا
ا.ت: باشه بریم
رفتیم نشستیم تو ایسگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودیم که
p5
اون اون جونگ کوک بود
ا.ت: چته چیکار میکنی(با لحن تعجب)
جونگ کوک: اوم عزیزم هیچ چیز توی این دنیا مجانی نیس تو الان یه من بدهکاریا(با نیشخند)
ا.ت: یعنی چی باید برای نشستن هم تقاس پس بدم(با لحن یکم عصبی و صدای بلند)
جونگ کوک: چرا که نه گفتم که هیچ چیز توی این دنیا مجانی نیست
اومدم حرفی بزنم که صدای استاد اومد
استاد: دارین چیکار میکنین؟
جونگ کوک: هیچی ا.ت داشت میومد خورد زمین داشتم کمکش میکردم
ا.ت: چی من خوردم زمین؟
استاد: بسته بحس نکنین بیان وسایل هاتونو جم کنین نزدیک زنگه
ا.ت و جونگ کوک: چشم
رفتیم وسایل هامو جم کردیم و بعد چند مین زنگ خورد یونا اومد سمتم
یونا: ا.ت چرا انقدر دیر اومدی سر کلاس چرا با استاد جونگ کوک بودی
ا.ت: یونا یه زره حوصله ندارم بیا بریم
یونا: ام خب باشه بریم یادت نره بعدظهر بیایا
ا.ت: باشه بریم
رفتیم نشستیم تو ایسگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودیم که
۴.۷k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.