~ازدواج اجباری~\پارت۲/
~ازدواج اجباری~\پارت۲/
داستان:
خب دیگه دیر وقته
من میرم خدافظ
^خدافظ
_تاکسی تاکسی
>کجا میرید
_خونم>_<
<خدافظ بابا
_اع نه وایساا
>بپر بالااا
[۲ساعت بعد]
مرسی چقد شد
<۹۰ ون
_باش..چییی..۹۰ ون تو گ*وه خوردی
۲۰ میدم زیادیته
>نمیخواد بابا گدا گشنه
_خودتی عوضی
<پابو
_شیبال
*ویو مین یونگی*
×حرومزاده هاا
!ببخشید رئیس
×برید نمیخوام ریختتون رو ببینم
×که منو لو میدید آرههه
♤همش تقصیره بنگ چان حرومزادسسس
×خفه شو عوضی فک کردی میتونی منو گول بزنی؟
♤بخدا کار اونه
×هیسسس
×چیجانگ
!بله رئیس
×ببرش
!کجا
×تو gون حافظ
ببرش torture room
!چشم
×نیوناااا
،بله
×بدو گوشی من رو بیار
،چشم
...
تق تق
×هااا
،آقا گوشیتون راستی پدرتون دارن تشریف میارن
×میتونی بری
،چشم
÷یونگی
×بله پدر
÷از کارها چخبر خوب پیش میره
×والا پدر.. راستیتش
*راوی*
بنظر شما چه مشکلی بوده که یونگی نمیتونست بگه؟
........
داستان:
خب دیگه دیر وقته
من میرم خدافظ
^خدافظ
_تاکسی تاکسی
>کجا میرید
_خونم>_<
<خدافظ بابا
_اع نه وایساا
>بپر بالااا
[۲ساعت بعد]
مرسی چقد شد
<۹۰ ون
_باش..چییی..۹۰ ون تو گ*وه خوردی
۲۰ میدم زیادیته
>نمیخواد بابا گدا گشنه
_خودتی عوضی
<پابو
_شیبال
*ویو مین یونگی*
×حرومزاده هاا
!ببخشید رئیس
×برید نمیخوام ریختتون رو ببینم
×که منو لو میدید آرههه
♤همش تقصیره بنگ چان حرومزادسسس
×خفه شو عوضی فک کردی میتونی منو گول بزنی؟
♤بخدا کار اونه
×هیسسس
×چیجانگ
!بله رئیس
×ببرش
!کجا
×تو gون حافظ
ببرش torture room
!چشم
×نیوناااا
،بله
×بدو گوشی من رو بیار
،چشم
...
تق تق
×هااا
،آقا گوشیتون راستی پدرتون دارن تشریف میارن
×میتونی بری
،چشم
÷یونگی
×بله پدر
÷از کارها چخبر خوب پیش میره
×والا پدر.. راستیتش
*راوی*
بنظر شما چه مشکلی بوده که یونگی نمیتونست بگه؟
........
۲.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.