وقتی بیماری روانی داشت
ویو الی : هان بخاطر حوادثی که تو تصادف براش افتاد بود مشکل روانی پیدا کرده بود ...
ویو پرستار تیمارستان :
صبح که رسیدم تیمارستان رفتم تو اتاق هان جیسونگ که اتاقش رو تمیز کنم ... رفتم و خیلی اروم خوابیده بود ...
داشتم میرفتم که یه نفر با گلدون به سرم زد چشام سیاهی رفت ...
ویو مدیر تیمارستان : من داشتم میرفتم تا همکارارو جمع کنم که دیدم یک صدایی میاد صدای شکستنی و داد میومد از اتاق ۲۱۴ بود از اتاق هان جیسونگ ... رفتم دیدم یکی از پرستارا با سر خونی افتاده زمین ... یکی رو صدا زدم اومد پرستارو برد بیمارستان ... یکی از پرستارا هم اومد جلو هان رو بگیره ... خودمم رفتم به لینو دوست هان زنگ زدم اون دوتا با هم زندگی میکردند.. ولی لینو الان ۵ ماهه که نیومده اینجا
لینو : الو .. بله ؟؟
مدیر : لطفاً .. خودتون رو برسونین
لینو : چی شده ؟؟.. الان میام
.....
لینو : اروم باش هان
هان : تو کی هستی ؟؟؟
لینو : منم اینو
هان : لینو ؟؟؟
لینو : اره منو یادت میاد ؟؟ با گریه
هان : ت..تو .. چرا .. تنهام گذاشتی ؟؟ با بغض
لینو : رفتم چون اگه منو یادت میومد بیشتر اذیت میشدی با گریه
هان : .. ولی ... منو اینجا اذیت میکنن
لینو : بیا بریم
هر دوشون از اونجا رفتن ولی هان هنوز خوب نشده
میدونم ریدم .. کمه ... ولی بخدا خستم
ویو پرستار تیمارستان :
صبح که رسیدم تیمارستان رفتم تو اتاق هان جیسونگ که اتاقش رو تمیز کنم ... رفتم و خیلی اروم خوابیده بود ...
داشتم میرفتم که یه نفر با گلدون به سرم زد چشام سیاهی رفت ...
ویو مدیر تیمارستان : من داشتم میرفتم تا همکارارو جمع کنم که دیدم یک صدایی میاد صدای شکستنی و داد میومد از اتاق ۲۱۴ بود از اتاق هان جیسونگ ... رفتم دیدم یکی از پرستارا با سر خونی افتاده زمین ... یکی رو صدا زدم اومد پرستارو برد بیمارستان ... یکی از پرستارا هم اومد جلو هان رو بگیره ... خودمم رفتم به لینو دوست هان زنگ زدم اون دوتا با هم زندگی میکردند.. ولی لینو الان ۵ ماهه که نیومده اینجا
لینو : الو .. بله ؟؟
مدیر : لطفاً .. خودتون رو برسونین
لینو : چی شده ؟؟.. الان میام
.....
لینو : اروم باش هان
هان : تو کی هستی ؟؟؟
لینو : منم اینو
هان : لینو ؟؟؟
لینو : اره منو یادت میاد ؟؟ با گریه
هان : ت..تو .. چرا .. تنهام گذاشتی ؟؟ با بغض
لینو : رفتم چون اگه منو یادت میومد بیشتر اذیت میشدی با گریه
هان : .. ولی ... منو اینجا اذیت میکنن
لینو : بیا بریم
هر دوشون از اونجا رفتن ولی هان هنوز خوب نشده
میدونم ریدم .. کمه ... ولی بخدا خستم
۶.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.