🌑🖤عـشـق احـمـقـانـه🖤🌑
#عشق_احمقانه🖤🌿
🌿🖤𝑺𝑻𝑼𝑷𝑰𝑫 𝑳𝑶𝑽𝑬🖤🌿
پارت:24
منو تهیونگ برگشتیم دیدیم جونگکوک با چشمای قرمز و ترسناک زل زده بهمون
+جو...جونگکوک م..من
=خفههه شوووووووو*عربده*
چنان عربده ای کشید تمام بیمارستان به لرزه اومد
یهو پرستاری وارد شد
پ. چه خبرتونه اقاااااا
یهو جونگکوک مث وحشی ها گفت
=حق ندارم تو بیمارستان خودم داد بزنم هاااااا*عربده*
پ. بب... ببخشید
و رفت
یهو جونگکوک سمتم حمله ور شد و دستمو گرفت و کشید منم جیغ بلندی زدم که تهیونگ اون یکی دستمو گرفت
-ولش کن عوضیییی*داد*
کوک نیشخندی زد
=د نشد دیگه تو باید الان ولش کنی
+با دوتاتونم ولم کنییدددددددددد
یهو کوک تو دهنی بهم زد و گفت
=ببر صداتو باهات کار دارم
و چنان کشیدم که دستم از تو دست تهیونگ درومد و منو با خودش کشید اومدم جیغ بزنم که در گوشم گفت
=وای به حالت جیغ بزنی اونوقت هم تو و هم ادمایه اینجا رو میکشم
دیدم یه چیزی رو از پشت داره بهم فشار میده برگشتم دیدم تفنگه خیلی ترسیدم
ادامه دارد.......
🌿🖤𝑺𝑻𝑼𝑷𝑰𝑫 𝑳𝑶𝑽𝑬🖤🌿
پارت:24
منو تهیونگ برگشتیم دیدیم جونگکوک با چشمای قرمز و ترسناک زل زده بهمون
+جو...جونگکوک م..من
=خفههه شوووووووو*عربده*
چنان عربده ای کشید تمام بیمارستان به لرزه اومد
یهو پرستاری وارد شد
پ. چه خبرتونه اقاااااا
یهو جونگکوک مث وحشی ها گفت
=حق ندارم تو بیمارستان خودم داد بزنم هاااااا*عربده*
پ. بب... ببخشید
و رفت
یهو جونگکوک سمتم حمله ور شد و دستمو گرفت و کشید منم جیغ بلندی زدم که تهیونگ اون یکی دستمو گرفت
-ولش کن عوضیییی*داد*
کوک نیشخندی زد
=د نشد دیگه تو باید الان ولش کنی
+با دوتاتونم ولم کنییدددددددددد
یهو کوک تو دهنی بهم زد و گفت
=ببر صداتو باهات کار دارم
و چنان کشیدم که دستم از تو دست تهیونگ درومد و منو با خودش کشید اومدم جیغ بزنم که در گوشم گفت
=وای به حالت جیغ بزنی اونوقت هم تو و هم ادمایه اینجا رو میکشم
دیدم یه چیزی رو از پشت داره بهم فشار میده برگشتم دیدم تفنگه خیلی ترسیدم
ادامه دارد.......
۶.۷k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.