ویو ات
ویو ات
چند وقتیه که رفتار جونگکوک باهام سرد شده دیر میاد خونه هر موقع هم میپرسم چیزی شده میگه حوصله ندارم
ویو جی کی
با یه دختری تو شرکتم که شاید به خوشگلی ات نرسه رل زدم هر روز بهم میده ولی ات اینطوری نیست بزور میزاره بوسش کنم حتی بخاطر همین با ات سرد شدم
ویو ات
جونگکوک اومد
+سلام
_سلام(سرد)
+شام...
_خوردم
+جونگکوک چته هرشب باهام اینطوری میکنی
_ات خستم
+همش همینو میگی پای دختر دیگه ای در میونه بگو
_اره هست (با داد)
اتفاقا الان بهش زنگ میزنم بیار اینجا
علامت سوجون*
*الو عشقم
_الو زندگیم میای خونمون میخوام اتم رو طلاق بدم
*باشه عشقم الان میام
+شاهد همه ی اینا بودم
بعد ۱۰ دقیقه زنگ در خورد که یه خانم با یه لباس باز اومد نشست روی پای جونگکوک حرصم در اوند
+هرزه سر پای شوهر من نشین
_ساکت شو با عشقم درست حرف بزن
+بغضم گرفت
رفتم بزنم زیر گوش سوجون که جونگکوک جوری حولم داد خوردم به دیوار و دیگه هیچی ندیدم
_یادم رفته بود ات بیماری قلبی داره و با کوچکترین ضربه جونش تو خطره رفتم سمتش
_ات(با داد) ات چشماتو باز کن(با بغض)
ویو جونگکوک
زنگ زدم بیمارستان ات رو بردن اتاق عمل دکی اومد بیرون
_اقای دکتر چیشد(با گریه*
÷ایشون رفتن تو کما و فقط به احتمال ۱۰ درصد زنده میمونن
_با حرفش پاهام سست شد
رفتم اتاقش
ات فرشته من چشماتو باز کن
عشقم تورو خدا
لطفا ولم نکن
من غلط کردم
که دیدم خط ضربان قلبش صاف شد
با گریه پرستارارو صدا کردم پشت سرهم شک میزدن ولی ات من مرد
پارچه سفید رو روش کشیدن و چهره زیبای ات برای همیشه پوشیده شد
جونگکوک بعد اون روز دیگه ادم سابق نشد
و اونم خودشو کنار قبر ات کشت(دور از جون بچم)
چقد پایانش خوش بود نه
😢
چند وقتیه که رفتار جونگکوک باهام سرد شده دیر میاد خونه هر موقع هم میپرسم چیزی شده میگه حوصله ندارم
ویو جی کی
با یه دختری تو شرکتم که شاید به خوشگلی ات نرسه رل زدم هر روز بهم میده ولی ات اینطوری نیست بزور میزاره بوسش کنم حتی بخاطر همین با ات سرد شدم
ویو ات
جونگکوک اومد
+سلام
_سلام(سرد)
+شام...
_خوردم
+جونگکوک چته هرشب باهام اینطوری میکنی
_ات خستم
+همش همینو میگی پای دختر دیگه ای در میونه بگو
_اره هست (با داد)
اتفاقا الان بهش زنگ میزنم بیار اینجا
علامت سوجون*
*الو عشقم
_الو زندگیم میای خونمون میخوام اتم رو طلاق بدم
*باشه عشقم الان میام
+شاهد همه ی اینا بودم
بعد ۱۰ دقیقه زنگ در خورد که یه خانم با یه لباس باز اومد نشست روی پای جونگکوک حرصم در اوند
+هرزه سر پای شوهر من نشین
_ساکت شو با عشقم درست حرف بزن
+بغضم گرفت
رفتم بزنم زیر گوش سوجون که جونگکوک جوری حولم داد خوردم به دیوار و دیگه هیچی ندیدم
_یادم رفته بود ات بیماری قلبی داره و با کوچکترین ضربه جونش تو خطره رفتم سمتش
_ات(با داد) ات چشماتو باز کن(با بغض)
ویو جونگکوک
زنگ زدم بیمارستان ات رو بردن اتاق عمل دکی اومد بیرون
_اقای دکتر چیشد(با گریه*
÷ایشون رفتن تو کما و فقط به احتمال ۱۰ درصد زنده میمونن
_با حرفش پاهام سست شد
رفتم اتاقش
ات فرشته من چشماتو باز کن
عشقم تورو خدا
لطفا ولم نکن
من غلط کردم
که دیدم خط ضربان قلبش صاف شد
با گریه پرستارارو صدا کردم پشت سرهم شک میزدن ولی ات من مرد
پارچه سفید رو روش کشیدن و چهره زیبای ات برای همیشه پوشیده شد
جونگکوک بعد اون روز دیگه ادم سابق نشد
و اونم خودشو کنار قبر ات کشت(دور از جون بچم)
چقد پایانش خوش بود نه
😢
۲.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.