ری اکشن اچ پی:)
وقتی گریه میکنی..
دریکو: این بچه کلا بلد نیس دلداری بده چون تا حالا کسی واقعا بهش محبت نکرده.. دستتو میگیره و سرتو رو شونش میزاره و اشکاتو پاک میکنه. میگه: بهم بگو کی گریَتو درآورده من خودم جِرش میدم اوکی؟!
متیو: میاد سمتت و می بینه که صورتِتو با دستات گرفتی و گریه میکنی. اول فک میکنه که داری مسخره بازی درمیاری. اداتو درمیاره اما وقتی میبینه که گریَت شدیدتر شده میاد جلوت میشینه و دستاتو از صورتِت برمیداره و میگه: بیب.. چرا داری گریه میکنی؟ کسی گ*ه خوریِ اضافی کرده؟ هاا؟؟
تام (خدایِ رفتارهای سرد و خشک): تو پشت یکی از درختایِ هاگوارتز داشتی گریه میکردی که تام از پشت به سمتت با چوبدستی اومد و گفت: کی اونجاست؟؟
تو با گریه: منمم اون چوبدستی بی صاحب رو بیار پایین...
تام میبینه داری گریه میکنی یه پورخند میزنه و با لحن خشک میگه:
بازم گریههه؟؟ چِته باز؟؟
تو میری تو بغلش و همه چی رو تعریف میکنی..
لورنزو: وقتی میبینه گریه میکنی میاد سریع بغلت میکنه و چونَشو میزاره رو بالایِ سرت( ایشوون زیادی احساساتی ان:|) میگه: عزیزم.. چرا گریه میکنه؟؟
بعد سرتو تو دوتا دستاش میگیره و میگه: اگه گریَتو ادامه بدی منمم گریَم میگیره هاا...
تئودور: میاد پیشت و به شوخی ادایِ گریه کردن رو در میاره و میگه: کی به رحمتِ مرلین رفته؟؟؟
بعد میاد پیشت میشینه و یه دستِشو میندازه دورِتو میگه: چه غلطی داری میکنی؟؟
تو با تعجب نگاهش کردی و گفتی: هااا؟؟ چی کار کردم؟
تئو: داری گریه میکنی.. تو حق نداری همچین غلطی کنی..
تو سرخ میشی...
دریکو: این بچه کلا بلد نیس دلداری بده چون تا حالا کسی واقعا بهش محبت نکرده.. دستتو میگیره و سرتو رو شونش میزاره و اشکاتو پاک میکنه. میگه: بهم بگو کی گریَتو درآورده من خودم جِرش میدم اوکی؟!
متیو: میاد سمتت و می بینه که صورتِتو با دستات گرفتی و گریه میکنی. اول فک میکنه که داری مسخره بازی درمیاری. اداتو درمیاره اما وقتی میبینه که گریَت شدیدتر شده میاد جلوت میشینه و دستاتو از صورتِت برمیداره و میگه: بیب.. چرا داری گریه میکنی؟ کسی گ*ه خوریِ اضافی کرده؟ هاا؟؟
تام (خدایِ رفتارهای سرد و خشک): تو پشت یکی از درختایِ هاگوارتز داشتی گریه میکردی که تام از پشت به سمتت با چوبدستی اومد و گفت: کی اونجاست؟؟
تو با گریه: منمم اون چوبدستی بی صاحب رو بیار پایین...
تام میبینه داری گریه میکنی یه پورخند میزنه و با لحن خشک میگه:
بازم گریههه؟؟ چِته باز؟؟
تو میری تو بغلش و همه چی رو تعریف میکنی..
لورنزو: وقتی میبینه گریه میکنی میاد سریع بغلت میکنه و چونَشو میزاره رو بالایِ سرت( ایشوون زیادی احساساتی ان:|) میگه: عزیزم.. چرا گریه میکنه؟؟
بعد سرتو تو دوتا دستاش میگیره و میگه: اگه گریَتو ادامه بدی منمم گریَم میگیره هاا...
تئودور: میاد پیشت و به شوخی ادایِ گریه کردن رو در میاره و میگه: کی به رحمتِ مرلین رفته؟؟؟
بعد میاد پیشت میشینه و یه دستِشو میندازه دورِتو میگه: چه غلطی داری میکنی؟؟
تو با تعجب نگاهش کردی و گفتی: هااا؟؟ چی کار کردم؟
تئو: داری گریه میکنی.. تو حق نداری همچین غلطی کنی..
تو سرخ میشی...
۱۴.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.