Queen of the night p6
بهش توجه نکردم. رفتم بالا. خیلی گشنم بود. تو اتاق خودم لباس خواب پوشیدم. داشتم تابم رو میپوشیدم که حجوم بوی الکل رو حس کردم. از پشت بغلم کرد. «*ولم کننن»
«+مگه تو جواب منو دادی......چرا نمیفهمی میگم دوست دارم لنتی . چیکار کنم بفهمی ها»(با داد، اخرش رو یکم اروم) چونشو گذاشت رو شونم
«+شاید از راه دیگه ای وارد زندگیم میشدی، اگه نمی دزدیدیم اینطوری نمیشد. دست خودم نیس ازت خوشم نمیاد. ......تو چرا نمیفهمی ازت متنفرم. ازت بدم میااااااد(اولش با صدای گرفته اخرش رو با داد)
The end p6
«+مگه تو جواب منو دادی......چرا نمیفهمی میگم دوست دارم لنتی . چیکار کنم بفهمی ها»(با داد، اخرش رو یکم اروم) چونشو گذاشت رو شونم
«+شاید از راه دیگه ای وارد زندگیم میشدی، اگه نمی دزدیدیم اینطوری نمیشد. دست خودم نیس ازت خوشم نمیاد. ......تو چرا نمیفهمی ازت متنفرم. ازت بدم میااااااد(اولش با صدای گرفته اخرش رو با داد)
The end p6
۲.۲k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.