shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:3۸
لیسا سرش رو پایین میندازه و لب میزنه: جئون جونگ کوک
جنی: چی؟
لیسا: جی کی مخفف جونگ کوکه
لیسا: فقط میخواستم یه داستان بنویسم که اونا خوششون بیاد. نمیدونستم دارم چی خلق میکنم...حتی یه ذره هم احتمال نمیدادم که با این کارم جون چنتا آدمو بگیرم.
لیسا: اما جنی...باور کن خودمم نمیدونستم، و به محضی که فهمیدم سعی کردم همه چیو درست کنم
"خیابان نامرا_خونه لوهان"
روی صندلی نشسته بود و به عکس دخترک توی دستاش زل زده بود.
لوهان: میدونم الان چقدر ناراحتی اما به زودی همه چیزو درست میکنم، قول میدم.
لوهان: همه ی اونایی که زندگی منو تورو نابود کردن با دستای خودم نابود میکنم...تو فقط صبر کن هایون
"خونه ی لیسا"
جنی: یعنی داری میگی قاتل سریالی ما شخصیت داستانی توعه که از وسط برگه های داستانت بیرون پریده و توی دنیای واقعی شکار میکنه؟...ببینم خیال کردی من بچم و این چرت و پرتارو باور میکنم؟
لیسا: میدونم مسخره به نظر میاد اما باور کن راست میگم جنی...مگه بهم اعتماد نداری؟
جنی: اعتمادم بهت به اندازه ی کافی با پنهان کاریات کم شده
لیسا: جنی...
جنی: بسه لیسا حقیقتو بگو (با داد)
لیسا: میتونم بهت ثابت کنم...کافیه فقط یه خط بنویسم بعد میبینی توی دنیای واقعی همون جوری میشه که روی برگه نوشتم
جنی شوکه روی صندلی روبه روی لیسا میشینه و لب میزنه: اما چطور ممکنه؟
لیسا: این برای منم سواله
جنی رو به تهیونگ میکنه که تهیونگ میگه: الان میدونی جونگ کوک کجاست؟
لیسا: معلومه...من خالقشم
جنی: بهمون بگو
لیسا فقط سرش رو پایین میندازه و سکوت میکنه.
جنی: لیسا
لیسا: نمیتونم
تهیونگ: لیسا میدونی اگه همکاری نکنی پلیس تورو به عنوان مقصر همه این اتفاقات دستگیر میکنه؟
لیسا: خودم همه چیو میدونم اما...
(راستی عیدتون مبارک
نمیخواید به مناسبت عید سیصدتایی مون کنید؟)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
part:3۸
لیسا سرش رو پایین میندازه و لب میزنه: جئون جونگ کوک
جنی: چی؟
لیسا: جی کی مخفف جونگ کوکه
لیسا: فقط میخواستم یه داستان بنویسم که اونا خوششون بیاد. نمیدونستم دارم چی خلق میکنم...حتی یه ذره هم احتمال نمیدادم که با این کارم جون چنتا آدمو بگیرم.
لیسا: اما جنی...باور کن خودمم نمیدونستم، و به محضی که فهمیدم سعی کردم همه چیو درست کنم
"خیابان نامرا_خونه لوهان"
روی صندلی نشسته بود و به عکس دخترک توی دستاش زل زده بود.
لوهان: میدونم الان چقدر ناراحتی اما به زودی همه چیزو درست میکنم، قول میدم.
لوهان: همه ی اونایی که زندگی منو تورو نابود کردن با دستای خودم نابود میکنم...تو فقط صبر کن هایون
"خونه ی لیسا"
جنی: یعنی داری میگی قاتل سریالی ما شخصیت داستانی توعه که از وسط برگه های داستانت بیرون پریده و توی دنیای واقعی شکار میکنه؟...ببینم خیال کردی من بچم و این چرت و پرتارو باور میکنم؟
لیسا: میدونم مسخره به نظر میاد اما باور کن راست میگم جنی...مگه بهم اعتماد نداری؟
جنی: اعتمادم بهت به اندازه ی کافی با پنهان کاریات کم شده
لیسا: جنی...
جنی: بسه لیسا حقیقتو بگو (با داد)
لیسا: میتونم بهت ثابت کنم...کافیه فقط یه خط بنویسم بعد میبینی توی دنیای واقعی همون جوری میشه که روی برگه نوشتم
جنی شوکه روی صندلی روبه روی لیسا میشینه و لب میزنه: اما چطور ممکنه؟
لیسا: این برای منم سواله
جنی رو به تهیونگ میکنه که تهیونگ میگه: الان میدونی جونگ کوک کجاست؟
لیسا: معلومه...من خالقشم
جنی: بهمون بگو
لیسا فقط سرش رو پایین میندازه و سکوت میکنه.
جنی: لیسا
لیسا: نمیتونم
تهیونگ: لیسا میدونی اگه همکاری نکنی پلیس تورو به عنوان مقصر همه این اتفاقات دستگیر میکنه؟
لیسا: خودم همه چیو میدونم اما...
(راستی عیدتون مبارک
نمیخواید به مناسبت عید سیصدتایی مون کنید؟)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
۲۰.۵k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.