پارت ۱۰ جیمین
بعد از صبحونه رفتیم سره کار شب قراره بریم رستوران
فلش بک به شب
ت. جیمین چی می خوری
جیم .من همبرگر ت چ
ت .منم پیتزا
جیم . اوک
ت. اوهوم
جیم رفت سفارش داد اومد
بعده کمی حرف زدن یهو
چراغا رو خاموش کردن
یه عالمه شمع دورم روشن شد
جیمین زانو زد
و گفت . عشقم میشه بیای و بقییه زندگیتو کنارم سپری کنی
ت. بله
بعدش جشن گرفتیم و رفتیم خونه
هفته دیگه عروسی بود
فلش بک به فردا
با جیمین رفتیم لباس عروس و داماد خریدیم ( خودتون تصور کنید)
بعدش رفتیم خرید
و اومدیم خونه
جیم . وای اوا خوشحالم که کنارمی
هفته بعد عروسی گرفتیم
و ت و جیم در کناره هم خوشبخت شدیمو چن سال بعد هم یه دختره ناز آوردین
پایان
فلش بک به شب
ت. جیمین چی می خوری
جیم .من همبرگر ت چ
ت .منم پیتزا
جیم . اوک
ت. اوهوم
جیم رفت سفارش داد اومد
بعده کمی حرف زدن یهو
چراغا رو خاموش کردن
یه عالمه شمع دورم روشن شد
جیمین زانو زد
و گفت . عشقم میشه بیای و بقییه زندگیتو کنارم سپری کنی
ت. بله
بعدش جشن گرفتیم و رفتیم خونه
هفته دیگه عروسی بود
فلش بک به فردا
با جیمین رفتیم لباس عروس و داماد خریدیم ( خودتون تصور کنید)
بعدش رفتیم خرید
و اومدیم خونه
جیم . وای اوا خوشحالم که کنارمی
هفته بعد عروسی گرفتیم
و ت و جیم در کناره هم خوشبخت شدیمو چن سال بعد هم یه دختره ناز آوردین
پایان
۱.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.