دوستی فراتر از رویا
دوستی فراتر از رویا
part ⁴
رفتم خونه و کلید انداختم و درو باز کردم که دیدم باز بابام اومده اینجا
دوباره با مامانم دارن دعوا میکنن
ات: هوففف سلام "پکر"
اما کسی به من توجه نکرد...اونوقت میگن چرا افسرده ای
به خاطر همیناس دیگه....نداشتن یه خانوادهی درست و حسابی!
رفتم تو اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت که صدای غار و غور شکمم در اومد
اوففف خیلی گرسنمه
توی اون آل و آشوب رفتم و یه نودل درست کردم و بردم اتاقم و خوردم
لباسام رو پوشیدم ''اسلاید بعد" و یه میکاپ کوچولو هم کردم و داشتم میرفتم که.....
م.ات: کجا؟
ات: با دوستام قراره بریم بیرون "سرد"
م.ات: نخیرم تو هیجا نمیری میشینی تو خونه فهمیدی!!
ات: مامانننن
م.ات: ساکت! به اندازهی کافی از بابات شنیدم حالا تو میخوای شروع کنی؟
داداشات: بچه بشین سر جات دیگهه
ات: به تو هیچ ربطی نداره
م.ات: هوی با داداش بزرگترت درست حرف بزن!
ات: اما من میخوام برم بیرون
م.ات: اگه پاتو از در گذاشتی بیرون دیگه رات نمیدونم خونه!
ات: پس خدافظ
م.ات: با تو عماااا.....سوهو "داداش ات" زود باش برو دنبالش
سوهو: ولش کن مامان بزار هرجا که میخواد بره مگه مهمه؟
م.ات: هوففف از دست این دخترهی خیر سر!
ویو ات:
بدون توجه به حرفهای مامانم و داداشم اومدم بیرون
آخه دیگه چقدر تحمل کنم چقدرررر؟؟؟
رفتم به جایی که قرار گذاشته بودیم
انگار فقط من مونده بودم
ات: سلام بچه ها
بقیه: سلام
ات: دیر که نکردم؟
یونا: نه اتفاقا به موقع رسیدی
کوک:خوب حالا که همه حاضریم بریم
جیهوپ: اول قراره کجا بریم؟
یونا: شهربازیییی
جین: فکر خوبیه
کوک: اوکی پس میریم شهربازی
"خلاصه دیگه رفتیم شهربازی و کلی خوشگذروندیم بعدشم هم رفتیم کافه و یه قهوه خوردیم که ساعت ⁸ شب شد"
جیهوپ: من دیگه باید برم قول دادم زود برگردم
کوک: باشه ما هم دیگه کم کم باید بریم
جیهوپ: خدافظ
بقیه: خدافظ
"که تلفن کوک زنگ خورد"
کوک: بله؟
؟: .........
کوک: اوه باشه حالا میام
خوب منم یه کار فوری واسم پیش اومد باید برم
جین: خو دیگه ما هم پاشیم همه دارن میرن
یونا: آره دیگه بلند شید
"بلند شدیم که...."
کوک: یونا من که دارم میرم تو هم باهام بیا
یونا: خوب....باشه...خدافظ
"و یونا و کوک هم رفتن و تو و جین تنها موندین"
لایکا باید از ۳۰ تا بالاتر بره تا بزارم♡
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #سناریو #سناریو_بی_تی_اس #سناریودرخواستی #وانشات #تکپارتی #جیمین #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #کوک #سوکجین #هوسوک #یونگی #وی #آر_ام #شوگولی #ورلد_واید_هندسام #تهکوک #تهمین #ویمین #ویکوک #وینام #نامجین #نامکوک #جیکوک #یونمین #جینکوک #کوکمین #بنگتن_بویز #فیک_شوگا #فیک_جیهوپ #فیک_نامجون #فیک_جین #کوکی #ته_ته #موچی #مونی #هوپی #هوبی #نامی #بانی #هانی #کیوت
part ⁴
رفتم خونه و کلید انداختم و درو باز کردم که دیدم باز بابام اومده اینجا
دوباره با مامانم دارن دعوا میکنن
ات: هوففف سلام "پکر"
اما کسی به من توجه نکرد...اونوقت میگن چرا افسرده ای
به خاطر همیناس دیگه....نداشتن یه خانوادهی درست و حسابی!
رفتم تو اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت که صدای غار و غور شکمم در اومد
اوففف خیلی گرسنمه
توی اون آل و آشوب رفتم و یه نودل درست کردم و بردم اتاقم و خوردم
لباسام رو پوشیدم ''اسلاید بعد" و یه میکاپ کوچولو هم کردم و داشتم میرفتم که.....
م.ات: کجا؟
ات: با دوستام قراره بریم بیرون "سرد"
م.ات: نخیرم تو هیجا نمیری میشینی تو خونه فهمیدی!!
ات: مامانننن
م.ات: ساکت! به اندازهی کافی از بابات شنیدم حالا تو میخوای شروع کنی؟
داداشات: بچه بشین سر جات دیگهه
ات: به تو هیچ ربطی نداره
م.ات: هوی با داداش بزرگترت درست حرف بزن!
ات: اما من میخوام برم بیرون
م.ات: اگه پاتو از در گذاشتی بیرون دیگه رات نمیدونم خونه!
ات: پس خدافظ
م.ات: با تو عماااا.....سوهو "داداش ات" زود باش برو دنبالش
سوهو: ولش کن مامان بزار هرجا که میخواد بره مگه مهمه؟
م.ات: هوففف از دست این دخترهی خیر سر!
ویو ات:
بدون توجه به حرفهای مامانم و داداشم اومدم بیرون
آخه دیگه چقدر تحمل کنم چقدرررر؟؟؟
رفتم به جایی که قرار گذاشته بودیم
انگار فقط من مونده بودم
ات: سلام بچه ها
بقیه: سلام
ات: دیر که نکردم؟
یونا: نه اتفاقا به موقع رسیدی
کوک:خوب حالا که همه حاضریم بریم
جیهوپ: اول قراره کجا بریم؟
یونا: شهربازیییی
جین: فکر خوبیه
کوک: اوکی پس میریم شهربازی
"خلاصه دیگه رفتیم شهربازی و کلی خوشگذروندیم بعدشم هم رفتیم کافه و یه قهوه خوردیم که ساعت ⁸ شب شد"
جیهوپ: من دیگه باید برم قول دادم زود برگردم
کوک: باشه ما هم دیگه کم کم باید بریم
جیهوپ: خدافظ
بقیه: خدافظ
"که تلفن کوک زنگ خورد"
کوک: بله؟
؟: .........
کوک: اوه باشه حالا میام
خوب منم یه کار فوری واسم پیش اومد باید برم
جین: خو دیگه ما هم پاشیم همه دارن میرن
یونا: آره دیگه بلند شید
"بلند شدیم که...."
کوک: یونا من که دارم میرم تو هم باهام بیا
یونا: خوب....باشه...خدافظ
"و یونا و کوک هم رفتن و تو و جین تنها موندین"
لایکا باید از ۳۰ تا بالاتر بره تا بزارم♡
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیکشن #سناریو #سناریو_بی_تی_اس #سناریودرخواستی #وانشات #تکپارتی #جیمین #نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #تهیونگ #جونگکوک #کوک #سوکجین #هوسوک #یونگی #وی #آر_ام #شوگولی #ورلد_واید_هندسام #تهکوک #تهمین #ویمین #ویکوک #وینام #نامجین #نامکوک #جیکوک #یونمین #جینکوک #کوکمین #بنگتن_بویز #فیک_شوگا #فیک_جیهوپ #فیک_نامجون #فیک_جین #کوکی #ته_ته #موچی #مونی #هوپی #هوبی #نامی #بانی #هانی #کیوت
۱۲.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.