کابوس هر شب پارت ۲۹
بعد از چند مین غذا خوردن و استراحت کردن و برای فن ساین آماده شدن این فرصت خوبی بود که نارا یکم استراحت کنه امروز 20نوامبر بود 10روز دیگه سال نو شروع میشد نارا از18سالگی کریسمس رو تنها جشن میگرفت بعد از فوت مادر و پدرش مادربزرگش خیلی سعی کرد پدربزرگش رو راضی کنه که سرپرستی نارا رو به عهده بگیرن اما از اونجایی که پدربزرگ نارا با ازدواج پدر و مادرش مخالف بودن اون رو نوه خودش نمیدونست ولی هر وقت پدربزرگ نارا برای بردن بار با کامیون به جاهای دور میرفت مادر بزرگش اون رو به خونشون میاورد و چند روزی رو اونجا میموند اما مادر بزرگش هم تو16سالگی اونو تنها گذاشت از اونجایی که مادربزرگ نارا ایتالیایی بود نارا هم زبان و هم غذا هاش رو یاد داشت
۱.۲k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.