بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
باید به هنگام بروز سؤال یا شبهه خوب دقت کنید که موضوع اصلی ذهن چیست؟ مثلاً در این سؤال چرایی سن بلوغ مورد سؤال است و یا این بهانهای برای زیر سؤال بردن عدل الهی است؟!
بسیار خوب است که انسان عاقل به حد خود در مورد حکمت احکام الهی - که البته محدود نیست – تحقیق نماید، اما این که آخر هر سؤالی اضافه میشود- آیا این با عدالت خدا سازگاری دارد- آیا این بیعدالتی نیست و القا و رفتار و ذهنیت بسیار بد، غلط، غیر منطقی و برخورد ظالمانهای با مقولهی خدا و توحید است. و عزیزان دقت نمایند که اخیراً القای این نحو سؤال کردن بسیار رواج یافته است، چرا که جواب هر چه میخواهد باشد، بالاخره ذهن به خود اجازه داده که عدالت خدا را زیر سؤال ببرد و همین خود ایجاد تشکیک در توحید و پایهای برای تزلزل شناختی و ایمانی است.
الف) - بالاخره آدمی در عقل خود یا قائل است به این که خدایی هست یا قائل نیست. اگر قائل نباشد، دیگر زیر سؤال بردن عدل خدا معنا و مفهومی ندارد، چرا که اساساً وجودش را قبول نکرده که بخواهد راجع به عدالتش بحث کند. کسی که وجود فاعلی را نپذیرفته، در مورد فعل او بحث نمیکند. اما اگر قائل به وجود خداست، لابد میداند که او خداوند علیم، حکیم، حی، قیوم، متعال و سبحان است. یعنی منزه است از هر عیب و نقصی. چرا که عیب و نقص، از نیستی است و نیستی به خدا راه ندارد.
انسان وقتی با چنین سؤالی مواجه میشود، باید فوری به طرف مقابل و یا به ذهن خود بگوید که یعنی چه؟! یعنی العیاذ بالله خدا ظالم است و اساساً ظالم میتواند خدا باشد؟! یا آن که ما عدل و ظلم را درک کرده و تشخیص دادهایم، اما خدای خالق تشخیص نداده است و دانسته یا ندانسته مرتکب ظلم شده است؟!
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ - الله، منزه است از آن چه در وصف میآورند به ویژه اینگونه توصیفات که به مخلوق راه دارد و نه به خالق.(سوره صافات آیه 159)
ب) - سن تکلیف یک مقوله است و توان جسمی مکلف برای انجام فرایض یک مقوله دیگری است.
سن تکلیف، آغاز بلوغ و رشد است. انسان چه پسر و چه دختر در سن تکلیف وارد مرحلهای از رشد، عقلی، روحی، روانی و جسمی میگردد که خداوند متعال او را مخاطب وحی قرار میدهد، حقایق عالم هستی را به او میشناساند و به شریعت، یعنی بایدها و نبایدها مکلفش مینماید و البته که هیچ کس را بیش از وسعش مکلّف نمینماید:(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
باید به هنگام بروز سؤال یا شبهه خوب دقت کنید که موضوع اصلی ذهن چیست؟ مثلاً در این سؤال چرایی سن بلوغ مورد سؤال است و یا این بهانهای برای زیر سؤال بردن عدل الهی است؟!
بسیار خوب است که انسان عاقل به حد خود در مورد حکمت احکام الهی - که البته محدود نیست – تحقیق نماید، اما این که آخر هر سؤالی اضافه میشود- آیا این با عدالت خدا سازگاری دارد- آیا این بیعدالتی نیست و القا و رفتار و ذهنیت بسیار بد، غلط، غیر منطقی و برخورد ظالمانهای با مقولهی خدا و توحید است. و عزیزان دقت نمایند که اخیراً القای این نحو سؤال کردن بسیار رواج یافته است، چرا که جواب هر چه میخواهد باشد، بالاخره ذهن به خود اجازه داده که عدالت خدا را زیر سؤال ببرد و همین خود ایجاد تشکیک در توحید و پایهای برای تزلزل شناختی و ایمانی است.
الف) - بالاخره آدمی در عقل خود یا قائل است به این که خدایی هست یا قائل نیست. اگر قائل نباشد، دیگر زیر سؤال بردن عدل خدا معنا و مفهومی ندارد، چرا که اساساً وجودش را قبول نکرده که بخواهد راجع به عدالتش بحث کند. کسی که وجود فاعلی را نپذیرفته، در مورد فعل او بحث نمیکند. اما اگر قائل به وجود خداست، لابد میداند که او خداوند علیم، حکیم، حی، قیوم، متعال و سبحان است. یعنی منزه است از هر عیب و نقصی. چرا که عیب و نقص، از نیستی است و نیستی به خدا راه ندارد.
انسان وقتی با چنین سؤالی مواجه میشود، باید فوری به طرف مقابل و یا به ذهن خود بگوید که یعنی چه؟! یعنی العیاذ بالله خدا ظالم است و اساساً ظالم میتواند خدا باشد؟! یا آن که ما عدل و ظلم را درک کرده و تشخیص دادهایم، اما خدای خالق تشخیص نداده است و دانسته یا ندانسته مرتکب ظلم شده است؟!
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ - الله، منزه است از آن چه در وصف میآورند به ویژه اینگونه توصیفات که به مخلوق راه دارد و نه به خالق.(سوره صافات آیه 159)
ب) - سن تکلیف یک مقوله است و توان جسمی مکلف برای انجام فرایض یک مقوله دیگری است.
سن تکلیف، آغاز بلوغ و رشد است. انسان چه پسر و چه دختر در سن تکلیف وارد مرحلهای از رشد، عقلی، روحی، روانی و جسمی میگردد که خداوند متعال او را مخاطب وحی قرار میدهد، حقایق عالم هستی را به او میشناساند و به شریعت، یعنی بایدها و نبایدها مکلفش مینماید و البته که هیچ کس را بیش از وسعش مکلّف نمینماید:(ادامه دارد...)
۸۰۶
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.