My charming mafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part38
ادامه ی پارت ۳۸
-الان سه روزع ک ات از پیشم رفت و کارم شد
+ج... جونگ کوک کجاست
*هیس اروم باش ات
*میتونی ببینش برو داخل اتاقش
+ب... باشه رفتم تو اتاق جونگ کوک رو تخت دراز کشیدع بود صندلی کنارش نشستم دستاشو گرفتم اون هنوز خواب بود و گفتم
+کوکی ترو خدا چشماتو باز کن م... م... منو ببخش. همش تقصیر من بود کوک چشماتو باز کن (با گریع)
ویوجونگ کوک
-سرم خیلی درد میکرد چشامو ک ب ارومی باز کردم ات رو جلوم دیدم ک داشت گریع میکرد اول فک کردم دارم خواب میبینم ولی ن دستاشو تو دستام بود دستاشو حص میکردم اروم صداش کردم
-ا.. ات
+کوکی بیدار شدی
-اره
+جاییت درد نمیکنه
-سرم فقط سرم
*جناب جعون این عادیع
-خانم پارک چ اتفاقی افتاد
•من دیدم از اتاقتون صدایی اومد اومد در اتاقتون باز کردم دیدم افتادین رو زمین برای همین ب اقای کیم تهیونگ زنگ زدم ایشونم با ی دکتر تشریف اوردن
-ب ات کی گفت
•من اقای جعون
-چرا گفتی بهش
+یااا نباید بهم میگفت
-نع دستامو از تو دستاش بیرون کشیدم اخم ریزی بهم کرد
*جونگ کوک ات فعلن بس کنین
+رفتم پایین الان تهیونگ فقط پیش جونگ کوک. بود
صدای خانم پارک پایین میومد رفتم سمتش ک شنیدم دخترش میخواد بیاد خونش دختر اخه خارج از کشور بود
+خانم پارک شما همراه تهیونگ برید
•ولی اقای جعون چی
+من مراقبشم
•ممنون دخترم
+لبخندی زدمو تهیونگ صدا کردم بش گفتم خانم پارک تا خونش برسونه اونم از امارت رفتن بیرون من رفتم پیش جونگ کوک
ادامه دارد......
#مافیای_جذاب_من
#part38
ادامه ی پارت ۳۸
-الان سه روزع ک ات از پیشم رفت و کارم شد
+ج... جونگ کوک کجاست
*هیس اروم باش ات
*میتونی ببینش برو داخل اتاقش
+ب... باشه رفتم تو اتاق جونگ کوک رو تخت دراز کشیدع بود صندلی کنارش نشستم دستاشو گرفتم اون هنوز خواب بود و گفتم
+کوکی ترو خدا چشماتو باز کن م... م... منو ببخش. همش تقصیر من بود کوک چشماتو باز کن (با گریع)
ویوجونگ کوک
-سرم خیلی درد میکرد چشامو ک ب ارومی باز کردم ات رو جلوم دیدم ک داشت گریع میکرد اول فک کردم دارم خواب میبینم ولی ن دستاشو تو دستام بود دستاشو حص میکردم اروم صداش کردم
-ا.. ات
+کوکی بیدار شدی
-اره
+جاییت درد نمیکنه
-سرم فقط سرم
*جناب جعون این عادیع
-خانم پارک چ اتفاقی افتاد
•من دیدم از اتاقتون صدایی اومد اومد در اتاقتون باز کردم دیدم افتادین رو زمین برای همین ب اقای کیم تهیونگ زنگ زدم ایشونم با ی دکتر تشریف اوردن
-ب ات کی گفت
•من اقای جعون
-چرا گفتی بهش
+یااا نباید بهم میگفت
-نع دستامو از تو دستاش بیرون کشیدم اخم ریزی بهم کرد
*جونگ کوک ات فعلن بس کنین
+رفتم پایین الان تهیونگ فقط پیش جونگ کوک. بود
صدای خانم پارک پایین میومد رفتم سمتش ک شنیدم دخترش میخواد بیاد خونش دختر اخه خارج از کشور بود
+خانم پارک شما همراه تهیونگ برید
•ولی اقای جعون چی
+من مراقبشم
•ممنون دخترم
+لبخندی زدمو تهیونگ صدا کردم بش گفتم خانم پارک تا خونش برسونه اونم از امارت رفتن بیرون من رفتم پیش جونگ کوک
ادامه دارد......
۱۶.۹k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.