آخرین قطره لبخند
آخرین قطره لبخند
마지막 미소 한 방울
p2
با چهره ی عصبی یه دختر مواجه شدم
+چ... چیزه... من...(تعظیم میکنه) من تازه به این دانشگاه اومدم سال اولی هستم و یکم دیر رسیدم و داشتم دنبال کلاسم میگشتم ممنون میشم اگه کمکم کنید
f+
قیافش متعجب شد یکم دقت کردم دیدم لباس فرم تنشه پس اون هم یه دانشجوعه یکهو چهرش رو کیوت کرد و گفت
(ریوجین=-)-باهام راحت باش منم سال دومیم بیا با هم بریم دنبال کلاست بگردیم
f+
داشتیم توی راهرو ها راه میرفتیم که
-اسمت چیه؟
+هوانگ یجی
-خوشوقتم یجی من هم ریوجینم
+خ... خوشوقتم اوه این کلاس منه ممنون فعلاً
f+
کنارش یکم معذب بودم
f-
خیلی خجالتی و بانمکه ولی احساس میکنم شبیه یا نفره ولش
-بای بای
f+
در کلاس رو باز کردم که همه ی چشم ها برگشت سمت من
+سلام من هوانگ یجی هستم خیلی عذر میخوام که دیر اومدم
(&=استاد)
&مشکلی نیس لطفا سریع برید و یه جایی برای نشستن انتخاب کنید
(کاش همه ی دبیر هت اینجوری بودن😫)
فلش نکست به دو ساعت بعد😏
کلاس تموم شد و همه از قیافه هاشون معلوم بود که دارن درس ها رو آپلود میکنن همه عین جن زده ها شده بودن و منم که به زور داشم خندم رو جمع میکردم که یکهو دست یه نفر رو روی شونه ام حس کردم برگشتم و دیدم که...
마지막 미소 한 방울
p2
با چهره ی عصبی یه دختر مواجه شدم
+چ... چیزه... من...(تعظیم میکنه) من تازه به این دانشگاه اومدم سال اولی هستم و یکم دیر رسیدم و داشتم دنبال کلاسم میگشتم ممنون میشم اگه کمکم کنید
f+
قیافش متعجب شد یکم دقت کردم دیدم لباس فرم تنشه پس اون هم یه دانشجوعه یکهو چهرش رو کیوت کرد و گفت
(ریوجین=-)-باهام راحت باش منم سال دومیم بیا با هم بریم دنبال کلاست بگردیم
f+
داشتیم توی راهرو ها راه میرفتیم که
-اسمت چیه؟
+هوانگ یجی
-خوشوقتم یجی من هم ریوجینم
+خ... خوشوقتم اوه این کلاس منه ممنون فعلاً
f+
کنارش یکم معذب بودم
f-
خیلی خجالتی و بانمکه ولی احساس میکنم شبیه یا نفره ولش
-بای بای
f+
در کلاس رو باز کردم که همه ی چشم ها برگشت سمت من
+سلام من هوانگ یجی هستم خیلی عذر میخوام که دیر اومدم
(&=استاد)
&مشکلی نیس لطفا سریع برید و یه جایی برای نشستن انتخاب کنید
(کاش همه ی دبیر هت اینجوری بودن😫)
فلش نکست به دو ساعت بعد😏
کلاس تموم شد و همه از قیافه هاشون معلوم بود که دارن درس ها رو آپلود میکنن همه عین جن زده ها شده بودن و منم که به زور داشم خندم رو جمع میکردم که یکهو دست یه نفر رو روی شونه ام حس کردم برگشتم و دیدم که...
۴۵۶
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.