سناریو
وقتی خونه مامان بابا ت هستین جلوی فامیل میگی ددی بیا اشپز خونه
چان : ... چی ؟؟ ترسیده 😂
لینو : ا.تتتتت ... (سرفه )
ا.ت : ددی
لینو : بابا نگو دیگهههههه ( تو دلش)
چانگبین : ... چیزه خب ... کجا بودیم ؟؟؟
هان : ایشون نبودن اونجا
هیون جین : چیره پدر جان شمارو صدا میکنن
ا.ت : ددی هیون
پدر ا.ت : ولی شمارو صدا میکنه ها
فلیکس: بله بیبی ؟
فامیل : اووووووووووووو 😂😂
سونگمین : شما خوراکی دارین ؟
فامیل : از ما خوراکی میخوای ؟؟
سونگمین : نه بابا خودم الان میرم میگیرم 😂ای بر پدرت لعنت ا.تتتتتتتتت ( تو دلش)
ای ان : اوا ... من هنوز بچم 😐
چان : ... چی ؟؟ ترسیده 😂
لینو : ا.تتتتت ... (سرفه )
ا.ت : ددی
لینو : بابا نگو دیگهههههه ( تو دلش)
چانگبین : ... چیزه خب ... کجا بودیم ؟؟؟
هان : ایشون نبودن اونجا
هیون جین : چیره پدر جان شمارو صدا میکنن
ا.ت : ددی هیون
پدر ا.ت : ولی شمارو صدا میکنه ها
فلیکس: بله بیبی ؟
فامیل : اووووووووووووو 😂😂
سونگمین : شما خوراکی دارین ؟
فامیل : از ما خوراکی میخوای ؟؟
سونگمین : نه بابا خودم الان میرم میگیرم 😂ای بر پدرت لعنت ا.تتتتتتتتت ( تو دلش)
ای ان : اوا ... من هنوز بچم 😐
۱۰.۰k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.