فردا شد دقیقا همون روزی
فردا شد دقیقا همون روزی
شد که کوک قرار بود
لیا عاشق خودش کنه
و ولش کنه آیا آخر داستان
اینطوری میشه؟
لیا:از خوابم بیدار شدم
سلام گفتم ولی کسی
جوابم را نداد
نشستم صبحانه
خوردم و اما ه شدم ورفتم
بین راه جرج را دیدم
جرج پسر خوبی بود
(جرج را با ج نشون
میدم)
ج:سلام لیاخوبی؟
لیا، مرسی تو خوبی؟
ج .ممنون منم خوبم
میشه برام جزوه
ریاضی فصل ۶
را بهم بدی ؟
لیا.باشه
همینطور
که داشتیم
حرف میزدیم
جانگ کوک اومد
کوک: سلام جرج اینجا چیکار میکنی؟
جرج:سلام کوک اومدم جزوه ریاضی از لیا بگیرم
کوک،:خوب بهم میگفتی بهت میدادم
جرج:تو کی جزوه مینوشتی که بار صدمت باشه
کوک:خوب باشه ولی حداقل میومدی تو یوفت لیا سرما نخوره یوقت مریض نشه چون تا دم مرگ میره
و دست جرج را گرفت وبرد
لیا: یک سوال کی بهش گفته من مریض بشم تا دم مرگ میرم برای چی امروز یهو با من تغیر مود داد؟نکنه جسی گفته
دم راه جسی را دیدم زود پیشش رفتم و گفتم:جسی تو درمورد زود مریض شدن من به کوک گفته بودی؟ ج.س:نه بابا وایسا قشنگ توضیح بده ببینم داداچ(لیا توضیح داد) ج.س:خوب داداچ من من با تحقیقاتی که کردم
کوک عاشقت شده
شد که کوک قرار بود
لیا عاشق خودش کنه
و ولش کنه آیا آخر داستان
اینطوری میشه؟
لیا:از خوابم بیدار شدم
سلام گفتم ولی کسی
جوابم را نداد
نشستم صبحانه
خوردم و اما ه شدم ورفتم
بین راه جرج را دیدم
جرج پسر خوبی بود
(جرج را با ج نشون
میدم)
ج:سلام لیاخوبی؟
لیا، مرسی تو خوبی؟
ج .ممنون منم خوبم
میشه برام جزوه
ریاضی فصل ۶
را بهم بدی ؟
لیا.باشه
همینطور
که داشتیم
حرف میزدیم
جانگ کوک اومد
کوک: سلام جرج اینجا چیکار میکنی؟
جرج:سلام کوک اومدم جزوه ریاضی از لیا بگیرم
کوک،:خوب بهم میگفتی بهت میدادم
جرج:تو کی جزوه مینوشتی که بار صدمت باشه
کوک:خوب باشه ولی حداقل میومدی تو یوفت لیا سرما نخوره یوقت مریض نشه چون تا دم مرگ میره
و دست جرج را گرفت وبرد
لیا: یک سوال کی بهش گفته من مریض بشم تا دم مرگ میرم برای چی امروز یهو با من تغیر مود داد؟نکنه جسی گفته
دم راه جسی را دیدم زود پیشش رفتم و گفتم:جسی تو درمورد زود مریض شدن من به کوک گفته بودی؟ ج.س:نه بابا وایسا قشنگ توضیح بده ببینم داداچ(لیا توضیح داد) ج.س:خوب داداچ من من با تحقیقاتی که کردم
کوک عاشقت شده
۲.۰k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.