🍷😈عشق ابدی😈🍷
🍷😈عشق ابدی😈🍷
Part4
یازگی#
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل همه جا تاریک بود و اهنگ رپ پلی شده بود من و انور هم یه گوشه وایسادیم که انور دوستشو دید و رفت منم تنها وایسادم یه ابمیوه خوردم که اهنگ ملایمی پلی شد و انور هم با یه دختره داشت اون وسط تانگو میرقصید منم یه جورایی حسودیم گل کرد بعد چندمین یه پسره اومد سمتم پسره:باهام میرقصی یازگی:نه میشه بری تو خیلی مستی پسره:مسته توعم یازگی:دستمو ول کن ولم کن پسره:فقط برقصیم بیا دیگه یازگی:نمیام ولم کن احمق دستمو ول کن
انور:داشتم با دوست دختر صابقم میرقصیدم که چشمم خورد به یازگی که یکی داره اذیتش میکنه بدو بدو به سمتش رفتم و یه مشت خابوندم تو دهنش و گفتم گورتو گم کن پسره:من میرم ولی برمیگردم انور:گمشو گورتو گم کن احمق حرو'مزاده یازگی تو خوبی بیا بشین یه لیوان اب بیارین یازگی خوبی حرف بزن یازگی:ممممن خوبم انور:بیا این اب و بخور یازگی:نمیخورم انور:خب چکار کنم اها پاشو بریم یا نه بزار بغلت کنم یازگی:ممن خوبم خودم میام.،انور:نه اروم بغلش کردم و بردمش تو ماشین گذاشتمش و حرکت کردیمو رسیدیم خونه انور:یازگی بیا بیا بغلم یازگی:دستمو دور گردنش حلقه کردم و بردم خونه داخل اتاق گذاشتم رو تخت انور:چیزی میخوای؟؟یازگی:......انور:یازگی تو خوبی یه چیزی بگو یازگی:......انور:نه اینطوری نمیشه پاشو بریم بیمارستان نگاه دستتم زخم شده اون مرتیکه و من میکشم یازگی:م م م م من خوبم فقط خابم میاد انور:باشه ای گفتم و کنارش دراز کشیدم،وقتی دیدم اینطوری بیکس و کار دراز کشیده بود منم اروم گرفتمش تو اغوش گرمم و موهاشو نوازش کردم و گفتم یازگی خوبی یازگی:بهترم بخوابم بهترم میشم انور:باشه بخواب.
خوب اینم ار پارت ۴ خوشت اومد لایک و کامنت فراموش نشه ❤️🥰
اصکی ممنوع ❌️
#اونور_سعید_یاران#سوبورجو_یازگی_جوشکون#آسدور#اونیاز#آسیه#دوروک#خواهران_برادران
Part4
یازگی#
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل همه جا تاریک بود و اهنگ رپ پلی شده بود من و انور هم یه گوشه وایسادیم که انور دوستشو دید و رفت منم تنها وایسادم یه ابمیوه خوردم که اهنگ ملایمی پلی شد و انور هم با یه دختره داشت اون وسط تانگو میرقصید منم یه جورایی حسودیم گل کرد بعد چندمین یه پسره اومد سمتم پسره:باهام میرقصی یازگی:نه میشه بری تو خیلی مستی پسره:مسته توعم یازگی:دستمو ول کن ولم کن پسره:فقط برقصیم بیا دیگه یازگی:نمیام ولم کن احمق دستمو ول کن
انور:داشتم با دوست دختر صابقم میرقصیدم که چشمم خورد به یازگی که یکی داره اذیتش میکنه بدو بدو به سمتش رفتم و یه مشت خابوندم تو دهنش و گفتم گورتو گم کن پسره:من میرم ولی برمیگردم انور:گمشو گورتو گم کن احمق حرو'مزاده یازگی تو خوبی بیا بشین یه لیوان اب بیارین یازگی خوبی حرف بزن یازگی:ممممن خوبم انور:بیا این اب و بخور یازگی:نمیخورم انور:خب چکار کنم اها پاشو بریم یا نه بزار بغلت کنم یازگی:ممن خوبم خودم میام.،انور:نه اروم بغلش کردم و بردمش تو ماشین گذاشتمش و حرکت کردیمو رسیدیم خونه انور:یازگی بیا بیا بغلم یازگی:دستمو دور گردنش حلقه کردم و بردم خونه داخل اتاق گذاشتم رو تخت انور:چیزی میخوای؟؟یازگی:......انور:یازگی تو خوبی یه چیزی بگو یازگی:......انور:نه اینطوری نمیشه پاشو بریم بیمارستان نگاه دستتم زخم شده اون مرتیکه و من میکشم یازگی:م م م م من خوبم فقط خابم میاد انور:باشه ای گفتم و کنارش دراز کشیدم،وقتی دیدم اینطوری بیکس و کار دراز کشیده بود منم اروم گرفتمش تو اغوش گرمم و موهاشو نوازش کردم و گفتم یازگی خوبی یازگی:بهترم بخوابم بهترم میشم انور:باشه بخواب.
خوب اینم ار پارت ۴ خوشت اومد لایک و کامنت فراموش نشه ❤️🥰
اصکی ممنوع ❌️
#اونور_سعید_یاران#سوبورجو_یازگی_جوشکون#آسدور#اونیاز#آسیه#دوروک#خواهران_برادران
۱۱.۴k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.