مافیای جذاب من
#مافیای_جذاب_من
#پارت_چهاردهم
ویو ات
یهو منو پرتم کرد رو تخت خودشم و روی گردنش کیs انداخت زورم بهش نمیرسید که پرتش کنم اونور با تموم وجودم جیغ زدم نایوووووون که نایون شوگا اومدن جلوی در ولی درو قفل کرده بود اون عوضی
که شوگا درو شکوند و اومد و چا اون وو رو انداخت اون سمت و گرفتش و تا میتونست کتک زد و نایون هم هیچی نمیگفت که شوگا بالاخره اون عوضی رو ول کرد و انداختش از اتاق بیرون و اومدم سمت من
شوگا : ات خوبی ؟
ات : م.ن من خوبم
ویو ات
بعد از گفتن این که گفتم من خوبم شوگا منو محکم بغلم کرد و گونمو محکم بوسید
ات : میشه بریم خونه؟
شوگا : الان ساعت ۴ شبه
ات : م مهم نیست
شوگا : اماده شو بریم
ات : آماده شدم و با شوگا رفتیم خونه
توی خونه وسایلمو برداشتم و اومدم توی حال روی مبل بخوابم که شوگا گفت حق نداری توی حال بخوابی باید بیای توی اتاق روی تخت باهم بخوابیم
ات : نه من اینجا راحت ترم
ویو شوگا
بعد از این حرف ات رو بلندش کردم و بردمش تو اتاقمون و چراغا رو خاموش کردم و بغلش کردم خوابیدیم
صبح ساعت ۱۰ .........
شرط ها
لایک ها ۲۰
فالور ۳
#پارت_چهاردهم
ویو ات
یهو منو پرتم کرد رو تخت خودشم و روی گردنش کیs انداخت زورم بهش نمیرسید که پرتش کنم اونور با تموم وجودم جیغ زدم نایوووووون که نایون شوگا اومدن جلوی در ولی درو قفل کرده بود اون عوضی
که شوگا درو شکوند و اومد و چا اون وو رو انداخت اون سمت و گرفتش و تا میتونست کتک زد و نایون هم هیچی نمیگفت که شوگا بالاخره اون عوضی رو ول کرد و انداختش از اتاق بیرون و اومدم سمت من
شوگا : ات خوبی ؟
ات : م.ن من خوبم
ویو ات
بعد از گفتن این که گفتم من خوبم شوگا منو محکم بغلم کرد و گونمو محکم بوسید
ات : میشه بریم خونه؟
شوگا : الان ساعت ۴ شبه
ات : م مهم نیست
شوگا : اماده شو بریم
ات : آماده شدم و با شوگا رفتیم خونه
توی خونه وسایلمو برداشتم و اومدم توی حال روی مبل بخوابم که شوگا گفت حق نداری توی حال بخوابی باید بیای توی اتاق روی تخت باهم بخوابیم
ات : نه من اینجا راحت ترم
ویو شوگا
بعد از این حرف ات رو بلندش کردم و بردمش تو اتاقمون و چراغا رو خاموش کردم و بغلش کردم خوابیدیم
صبح ساعت ۱۰ .........
شرط ها
لایک ها ۲۰
فالور ۳
۹.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.