○جاسوسِ من○
○جاسوسِمن○
پارت¹⁵(سلام سلاممم همگی سلامم😂)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
هتیویو
داشتم دنبال ات میگشتم ک یکی از پشت محکم بغلم کرد
از بوش فعمیدم اتس
برگشتم و منم بغلش کردم
ات ـ هققق سلام شولکسمم*گریه*
هتی ـ سلام شلمغزممم*گریه*
ات ـ دلم برات یذره شده بود کو.نی
هتی ـ منم همینطور بچ
ات ـ بفرمایید گل برای گل
هتی ـ عررر مرسی شوعرممم
ات ـ شوعرم؟*بم*
هتی ـ اهم..گوه خوردم
ات ـ گوه ک غذاته نخوری میمیری..گمشو بریم خونه
هتی ـ چشم بانو
اتویو
خیلی خوشحالم..هتی اومد..خاهرم زندس
عررر
همه چی خیلی خوبههه
من چقد خوشبختممممم
هتی ـ ماشین گرفتی؟
ات ـ اره، خونمو فروختم ماشین گرفتم
هتی ـ یماه نبودما
ات ـ میشه گف یماه رو دو سه هفته ک همون میشه دوماه
هتی ـ باشه حالا ک اینجام
ات ـ ن میخای برو گمشو همون جایی ک بودی
هتی ـ غلط میکنم
ات ـ افرین..راستی..خاهرم زندس
هتی ـ ک.صخل زنگ زده بودی گفتی*پوکر*
ات ـ عه.. خوبه رسیدیم پیاده شو
هتی ـ تو قصر زندگی میکنی خاهرم؟
ات ـ خونهی خاهرمه، باهاش زندگی میکنم
هتی ـ اها
میهیویو
با جونگکوک داشتیم حرف میزدیم ات اومد
خاککککککک
تازه هتی هم اورده
چرا یادم نبوددد خداااا
ات ـ میهی ژونننن ببین کی اومد...
جونگکوک ـ لیا؟
ات ـ جئون؟
هتی ـ ها؟
میهی ـ هعییی
ات ـ عاااا من میرم خانم میهی..
جونگکوک ـ نه صب کنننن کجااا؟
ات ـ عاا..
میهی ـ ات بمون
ات ـ ببین میهی میکشمـ..
جونگکوک ـ ات؟ مگه تو لیا نیستی؟
ات ـ خوب حرفش شد بزار بگم..من اتم..خودمو با یکی دیگه جا زدم..همین! راستی اگه پولتو میخای بهت میدم باهاش کاری نکرد..
جونگکوک ـ ا..ات؟
ات ـ چطو؟
جونگکوک ـ منو..یادت نی؟ جانگ ات؟
ات ـ ن یادم نی، مگه کیای؟
جونگکوک ـ یاااا..منم کوک..*بغض*
ات ـ ب یاد نمیارم اقای جئون
جونگکوکویو
بغضم گرف
ات..منو یادش نمیاد..
ـــ
هاهاهااااا
فعلا نمیزارم جرم ندین
ممنون😂
پارت¹⁵(سلام سلاممم همگی سلامم😂)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
هتیویو
داشتم دنبال ات میگشتم ک یکی از پشت محکم بغلم کرد
از بوش فعمیدم اتس
برگشتم و منم بغلش کردم
ات ـ هققق سلام شولکسمم*گریه*
هتی ـ سلام شلمغزممم*گریه*
ات ـ دلم برات یذره شده بود کو.نی
هتی ـ منم همینطور بچ
ات ـ بفرمایید گل برای گل
هتی ـ عررر مرسی شوعرممم
ات ـ شوعرم؟*بم*
هتی ـ اهم..گوه خوردم
ات ـ گوه ک غذاته نخوری میمیری..گمشو بریم خونه
هتی ـ چشم بانو
اتویو
خیلی خوشحالم..هتی اومد..خاهرم زندس
عررر
همه چی خیلی خوبههه
من چقد خوشبختممممم
هتی ـ ماشین گرفتی؟
ات ـ اره، خونمو فروختم ماشین گرفتم
هتی ـ یماه نبودما
ات ـ میشه گف یماه رو دو سه هفته ک همون میشه دوماه
هتی ـ باشه حالا ک اینجام
ات ـ ن میخای برو گمشو همون جایی ک بودی
هتی ـ غلط میکنم
ات ـ افرین..راستی..خاهرم زندس
هتی ـ ک.صخل زنگ زده بودی گفتی*پوکر*
ات ـ عه.. خوبه رسیدیم پیاده شو
هتی ـ تو قصر زندگی میکنی خاهرم؟
ات ـ خونهی خاهرمه، باهاش زندگی میکنم
هتی ـ اها
میهیویو
با جونگکوک داشتیم حرف میزدیم ات اومد
خاککککککک
تازه هتی هم اورده
چرا یادم نبوددد خداااا
ات ـ میهی ژونننن ببین کی اومد...
جونگکوک ـ لیا؟
ات ـ جئون؟
هتی ـ ها؟
میهی ـ هعییی
ات ـ عاااا من میرم خانم میهی..
جونگکوک ـ نه صب کنننن کجااا؟
ات ـ عاا..
میهی ـ ات بمون
ات ـ ببین میهی میکشمـ..
جونگکوک ـ ات؟ مگه تو لیا نیستی؟
ات ـ خوب حرفش شد بزار بگم..من اتم..خودمو با یکی دیگه جا زدم..همین! راستی اگه پولتو میخای بهت میدم باهاش کاری نکرد..
جونگکوک ـ ا..ات؟
ات ـ چطو؟
جونگکوک ـ منو..یادت نی؟ جانگ ات؟
ات ـ ن یادم نی، مگه کیای؟
جونگکوک ـ یاااا..منم کوک..*بغض*
ات ـ ب یاد نمیارم اقای جئون
جونگکوکویو
بغضم گرف
ات..منو یادش نمیاد..
ـــ
هاهاهااااا
فعلا نمیزارم جرم ندین
ممنون😂
۹.۰k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.