پارت ۴ وقتی بعد از مدت ها نور امید رو دیدم

خبر نگار : دیگه هیچ خبری نه از پدر و نه از پسرش نیست

نورا : وقتی کلمه ی خبری از پدر و پسر نیست رو شنیدم انگار

یه چاقو به قلبم فرو کرده بودن من باورم نمیشه همونجوری

مات و مبهم به تماشای ادامه تلویزیون نشستم تا خبری از

این پدر و پسر گیر بیارم

به نظر میاد این برای اکثریت مردم منفعت زیادی داره و برای

بعضی ها هم ضرر . این گروه تجهیزات مورد نیازشون رو با

قیمت بالایی خریداری میکردن و این اتفاق برای خیلیا باور

کردن آن دشوار است

حالا با صحبت های خدمتکارشون که در اون لحظه حیاط رو

تمیز میکرده میشنویم

خدمتکار(کارا):

They set fire everywhere
Saying that the work is done
I was very scared
I am very sorry that I did not do anything for the boss and his son
I don't know but I can feel that Min Yoongi is still alive
(ترجمه)
همه جا را آتش زدند گفتن که کار تموم شده من خیلی ترسیده بودم خیلی متاسفم که برای رئیس و پسرش کاری نکردم نمی دانم اما می توانم احساس کنم که مین یونگی هنوز زنده است

خبرنگار : به نظر میاد این خدمتکار که اسمش کارا هست رو

گروگان از ایلات متحده آمریکا جنوبی گرفته بودن

طبق حرف های کارا کسایی که این کار رو کرده بودن آشنا

به نظر میومدن ولی رو صورتشون رو گرفته بودن و واقعا

تصور همچین لحظه که در خونت حس آرامش داشته باشی

و بعد اتفاق ناگواری رخ دهد قابل تصور نیست

این هم از خبر امرو... ببخشید همین الان خبر اوردن که پسر

آههه اینجا چه خبره کی هستین

خب بینندگان محترم تا خبر بعدی مشتاق دیدار سریع

دوربین خاموشو الفرار

نورا : مات و مبهم به صحفه گوشیم نگاهی انداختم پیام از

طرف شوگا بود. من میدونم که اون زندست برای همین

پیامش رو بار کردم مال ۲ دقیقه پیش بود که خبر لعنتی

حدود ۵ دقیقه پیش تمام شده بود

شرط ۵ لایک ۵ فالو