my girl
part⁹
بم:هاپ"داره خودشو لوس میکنه"
همون خانومه:خانم میشه این سگو بدین من
ات: سگ رئیسه؟
خانومه:بله
ات:ببخشید خانمِ
خانومه:من نا آجونگ هستم
ات:ببخشید خانم نا اتاق رئیس کجاست
نا آجونگ:طبقه ۷ بخش ۷ از منشی بپرسین
ات:ممنون
"پیش منشی"
منشی:خانم اون سگو بدین من
ات: رئیس تو هستن
منشی خانم شما نمیتوانین اقای جئون رو ببینین
ات:فقط بهش بگو خاله بم اومده
منشی:چشم
"داخل دفتر کوک"
منشی:اقا یه خانم اومده میگه خاله بمه
کوک:خاله بم؟
"یه فلش به حرف ات"
ات:بم کوچولو بیا بغل خاله
"فلش با زمان حال"
کوک:بگو بیاد تو
منشی:حتما
"منشی رفت ات اومد"
کوک:بم دست تو چیکار میکنه"سرد"
ات:خانم نا داشت دنبال میدوید تا بیارتش پیشت و بمم تا منو دید اومد پیشم بعد منم اومدم دفتر تو
کوک:حالا اینجا چیکار میکنی
ات:من به جای بابام برای جلسه اومدم
کوک:اهان
ات:مگه میلیارد ها هم میرن سر کار
کوک:پس چجوری میلیاردر شدن
ات:منشیت خیلی بی ادبه
کوک:امروز روز اخر کارشه برای همین اینقدر بد اخلاقه
ات:من هنوز بی کارم میشه منشیت بشم
کوک:نه نمیشه
ات:پس باید اینو به همه نشون بدم
کوک:دفعه بعدی که خواستی با این عکس سو استفاده کنی میتونی پخش کنی حالا هم برو به منشی الانم بگو بهت بگه چیکار کنی
ات:باشه
کوک:بمو بده
ات:اوکی
کوک:بم اگر میخوای با این بری یه غلت بزن بعدم بپر
بم:"نشسته سر جاش"
"پیش منشی"
ات:سلام اقای یه چیزی گفت بیام درمورد کار بپرسم چون من منشی جدیدم
منشی:فقط باید هواست به رفتو اومد باشه تازه هرکس وقت قبلی نداشته باشه نمیتونه بره تو هرکس مثل خودت کار واجبی داشت باید به رئیس بگی
ات:اوکی
منشی:میخوام ازت تست بگیرم
ات:باشه
"۲۰ دقیقه بعد"
هه سو:سلام ببخشید میشه به داداشم بگین من اومدم
ات:نچ چون اون ازت متنفره"سرش تو گوشیه"
هه سو:پارک ات برو بهش بگو
ات:اقای یه چیزی هه سو باهات کار داره
کوک:خودم الان میام
کای:به به ات
ات:سلام بابای ستا بچه
کوک:سلام چیکار داری
هه سو:چون جناب پارک نیومدن من گفتم بجاش کای بیاد
ات:هه سو چند سالته
هه سو:من ۱۹ سالمه چاگیم ۲۹ سالشه
ات:شوگر ددی زدی
کوک:چرا تصمیم گرفتی کای بیاد
کای:چون هیچکس نیومده
کوک:چرا دختر عموت وارث باباشه و اومده
ات:اگر تمام شد جلسه شروع شد بعد من اینجام بدو دیگه جناب بابای بم
کوک:اخه به تو چه"سرد"
هه سو:پس بمو بده من برای تولد جیسون میخومش
ات:نچ بم پسر منه بیا برو خونت
کای:مگه کوک باباش نیست
هه سو:چگونه تو مامانشی
ات:اشتباه شد خالشم
"تو جلسه"
اقای لی:جناب جئون سگتون اینجا مزاحم نیست
ات:خیر نیست
اقای چانگ:تو اینجا چیکار میکنی
ات:به جای بابام اومدم
اقای لی:کسی از تو نظر نخواست هرزه
ات:هرزی منشینه یه همون دوست دخترت و منم خاله بمم و نمیزارم بره
کوک:بس کنید
ات:سکوت کن خرگوش
جکسون:
بم:هاپ"داره خودشو لوس میکنه"
همون خانومه:خانم میشه این سگو بدین من
ات: سگ رئیسه؟
خانومه:بله
ات:ببخشید خانمِ
خانومه:من نا آجونگ هستم
ات:ببخشید خانم نا اتاق رئیس کجاست
نا آجونگ:طبقه ۷ بخش ۷ از منشی بپرسین
ات:ممنون
"پیش منشی"
منشی:خانم اون سگو بدین من
ات: رئیس تو هستن
منشی خانم شما نمیتوانین اقای جئون رو ببینین
ات:فقط بهش بگو خاله بم اومده
منشی:چشم
"داخل دفتر کوک"
منشی:اقا یه خانم اومده میگه خاله بمه
کوک:خاله بم؟
"یه فلش به حرف ات"
ات:بم کوچولو بیا بغل خاله
"فلش با زمان حال"
کوک:بگو بیاد تو
منشی:حتما
"منشی رفت ات اومد"
کوک:بم دست تو چیکار میکنه"سرد"
ات:خانم نا داشت دنبال میدوید تا بیارتش پیشت و بمم تا منو دید اومد پیشم بعد منم اومدم دفتر تو
کوک:حالا اینجا چیکار میکنی
ات:من به جای بابام برای جلسه اومدم
کوک:اهان
ات:مگه میلیارد ها هم میرن سر کار
کوک:پس چجوری میلیاردر شدن
ات:منشیت خیلی بی ادبه
کوک:امروز روز اخر کارشه برای همین اینقدر بد اخلاقه
ات:من هنوز بی کارم میشه منشیت بشم
کوک:نه نمیشه
ات:پس باید اینو به همه نشون بدم
کوک:دفعه بعدی که خواستی با این عکس سو استفاده کنی میتونی پخش کنی حالا هم برو به منشی الانم بگو بهت بگه چیکار کنی
ات:باشه
کوک:بمو بده
ات:اوکی
کوک:بم اگر میخوای با این بری یه غلت بزن بعدم بپر
بم:"نشسته سر جاش"
"پیش منشی"
ات:سلام اقای یه چیزی گفت بیام درمورد کار بپرسم چون من منشی جدیدم
منشی:فقط باید هواست به رفتو اومد باشه تازه هرکس وقت قبلی نداشته باشه نمیتونه بره تو هرکس مثل خودت کار واجبی داشت باید به رئیس بگی
ات:اوکی
منشی:میخوام ازت تست بگیرم
ات:باشه
"۲۰ دقیقه بعد"
هه سو:سلام ببخشید میشه به داداشم بگین من اومدم
ات:نچ چون اون ازت متنفره"سرش تو گوشیه"
هه سو:پارک ات برو بهش بگو
ات:اقای یه چیزی هه سو باهات کار داره
کوک:خودم الان میام
کای:به به ات
ات:سلام بابای ستا بچه
کوک:سلام چیکار داری
هه سو:چون جناب پارک نیومدن من گفتم بجاش کای بیاد
ات:هه سو چند سالته
هه سو:من ۱۹ سالمه چاگیم ۲۹ سالشه
ات:شوگر ددی زدی
کوک:چرا تصمیم گرفتی کای بیاد
کای:چون هیچکس نیومده
کوک:چرا دختر عموت وارث باباشه و اومده
ات:اگر تمام شد جلسه شروع شد بعد من اینجام بدو دیگه جناب بابای بم
کوک:اخه به تو چه"سرد"
هه سو:پس بمو بده من برای تولد جیسون میخومش
ات:نچ بم پسر منه بیا برو خونت
کای:مگه کوک باباش نیست
هه سو:چگونه تو مامانشی
ات:اشتباه شد خالشم
"تو جلسه"
اقای لی:جناب جئون سگتون اینجا مزاحم نیست
ات:خیر نیست
اقای چانگ:تو اینجا چیکار میکنی
ات:به جای بابام اومدم
اقای لی:کسی از تو نظر نخواست هرزه
ات:هرزی منشینه یه همون دوست دخترت و منم خاله بمم و نمیزارم بره
کوک:بس کنید
ات:سکوت کن خرگوش
جکسون:
۱.۵k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.