my girl
part¹⁵
ات:ولم کن اقا خرگوشه الان وقت خواب نیست
کوک:من بهت گفتم شب میبرمت بیرون حالا خوابم میاد"خوابالود"
ات:اِ بلند شو بچه ها اومدن
کوک:ها باشه
ات:منم ول کن
کوک:چشم پرانسس
"تو حال"
یورا:ات چرا اینقدر طول کشید
ات:پادشاه کره خوابشون میومد
کوک:هنوزم خوابم میاد"خوابالود"
ات:یونا دیدی من بردم بهت گفتم موقعی که از خواب بلند میشه کیوته
یونا:چرا شانس با تو یاره
کوک:جکسون پدرصگ رفتی لیسا رو اوردی
جکسون:بله اوردمش
کوک:بم کو
ات:گفتم ببرنش کره
کوک:چرا اونوقت"سرد"
ات:چون من پرانسسم و باید دستور بدم چیکار کنن
کوک:حداقل از تو ارومتره"خوابالود-سرد"
ات: منم ارومم فقط باید به حرفم گوش کنی مگه نه جیمین
جیمین:درسته مثلا من براش سوپ کیمچی درست نکردم تا سه ماهم نخوابیدم ولی وقتی بهم گفت میخواد بره خرید پولش دادم خیلی اروم بود
کوک:حالا مگه من چه کردم فقط خوابم میاد
ات:همونم باید با احترام بگی برو بیرون میخوام بخوابم
کوک:منم خیلی راحت بهت گفتم تو هم بری بخوابی اینا مهم نیستن
همه:ما خیلی هم مهم هستیم
کوک:مهمن
ات:هستن
کوک:نه نیستن خواب من مهم تره
جکسون:رئیس مستر اگرست میخواد حالا شما رو ببینه
کوک:ای فاک تو این زندگی خدایا دیشب که باید برای یه لوس لالایی میخواندم حالا هم باید برم دیدن اگرست این چه گناهیه
ات:خب من گفتم میترسم تو هم مجبور بودی لالایی بخونی
کوک:الان میام
"چند ثانیه بعد"
کوک:یا علی سویچ ماشین
جکسون:خودتون میرین
کوک:نچ اتم به عنوان منشیم باید بیاد بدو برو امده شو
ات:باشه"غرغر"
"چند دقیقه بعد"
ات:جکسون اون شیر موزا کجان
لیسا:خانم پارک بفرمایین
ات:یه سوال فنی جکسون و لیسا دیشب تنها بودن"تعجب"
لیسا:تو رئیسم تنها بودین
ات:خیر بمم بود همسایه ها هم بودن
کوک:پرانسس دیر شد
ات:زهر مار"داد"
کوک:یعنی الان انتظار داری بترسم مثل جکسون بگم یا جد بنی هاشم
ات:نچ اصلانم انتظار ندارم مستر جئون"غرغر"
جکسون:لیسا زنگ بزن یه کیک گنده بیارن
کوک:دختره پرو بیا بریم دیرم شد
ات:برای منم کیک بزارین من گشنم میشه
لیسا:برای چی
جکسون:بعد از عمری خانم پارک به رئیس گفت جئون
"پیش اون اگرسته"
اگرست:هلو مستر جئون
کوک:هلو مستر اگرست چرا اینقدر زود گفتین قرار ما فردا بود
اگرست:من امروز از پاریس میرم
ات:اونجا برج ایفلِ
کوک:درسته همینجاست
ات:اَاَاَ"ذوق"
"بعد از کلی حرف وقتی اگرست رفت"
کوک:چته
ات:اقا خرگوشه منو ببر برج ایفل رو ببینم تورو خدا
کوک:باشه
ات:راستی چرا دروغ گفتی برام لالایی خوندی
کوک:انتظار داشتی خانم پارک از ترسش اومده پیش من خوابیده
ات:باید بهشون میگفتی اینم که گذاشتی رو پات بشینم و داشتم فضولی میکردم
کوک:بیا ببرمت پاریسو ببینی
"تو پارک"
ات!اینجا چقدر خوشگله
یورا:اتتتتتت"داد"
ات:لایک
ات:ولم کن اقا خرگوشه الان وقت خواب نیست
کوک:من بهت گفتم شب میبرمت بیرون حالا خوابم میاد"خوابالود"
ات:اِ بلند شو بچه ها اومدن
کوک:ها باشه
ات:منم ول کن
کوک:چشم پرانسس
"تو حال"
یورا:ات چرا اینقدر طول کشید
ات:پادشاه کره خوابشون میومد
کوک:هنوزم خوابم میاد"خوابالود"
ات:یونا دیدی من بردم بهت گفتم موقعی که از خواب بلند میشه کیوته
یونا:چرا شانس با تو یاره
کوک:جکسون پدرصگ رفتی لیسا رو اوردی
جکسون:بله اوردمش
کوک:بم کو
ات:گفتم ببرنش کره
کوک:چرا اونوقت"سرد"
ات:چون من پرانسسم و باید دستور بدم چیکار کنن
کوک:حداقل از تو ارومتره"خوابالود-سرد"
ات: منم ارومم فقط باید به حرفم گوش کنی مگه نه جیمین
جیمین:درسته مثلا من براش سوپ کیمچی درست نکردم تا سه ماهم نخوابیدم ولی وقتی بهم گفت میخواد بره خرید پولش دادم خیلی اروم بود
کوک:حالا مگه من چه کردم فقط خوابم میاد
ات:همونم باید با احترام بگی برو بیرون میخوام بخوابم
کوک:منم خیلی راحت بهت گفتم تو هم بری بخوابی اینا مهم نیستن
همه:ما خیلی هم مهم هستیم
کوک:مهمن
ات:هستن
کوک:نه نیستن خواب من مهم تره
جکسون:رئیس مستر اگرست میخواد حالا شما رو ببینه
کوک:ای فاک تو این زندگی خدایا دیشب که باید برای یه لوس لالایی میخواندم حالا هم باید برم دیدن اگرست این چه گناهیه
ات:خب من گفتم میترسم تو هم مجبور بودی لالایی بخونی
کوک:الان میام
"چند ثانیه بعد"
کوک:یا علی سویچ ماشین
جکسون:خودتون میرین
کوک:نچ اتم به عنوان منشیم باید بیاد بدو برو امده شو
ات:باشه"غرغر"
"چند دقیقه بعد"
ات:جکسون اون شیر موزا کجان
لیسا:خانم پارک بفرمایین
ات:یه سوال فنی جکسون و لیسا دیشب تنها بودن"تعجب"
لیسا:تو رئیسم تنها بودین
ات:خیر بمم بود همسایه ها هم بودن
کوک:پرانسس دیر شد
ات:زهر مار"داد"
کوک:یعنی الان انتظار داری بترسم مثل جکسون بگم یا جد بنی هاشم
ات:نچ اصلانم انتظار ندارم مستر جئون"غرغر"
جکسون:لیسا زنگ بزن یه کیک گنده بیارن
کوک:دختره پرو بیا بریم دیرم شد
ات:برای منم کیک بزارین من گشنم میشه
لیسا:برای چی
جکسون:بعد از عمری خانم پارک به رئیس گفت جئون
"پیش اون اگرسته"
اگرست:هلو مستر جئون
کوک:هلو مستر اگرست چرا اینقدر زود گفتین قرار ما فردا بود
اگرست:من امروز از پاریس میرم
ات:اونجا برج ایفلِ
کوک:درسته همینجاست
ات:اَاَاَ"ذوق"
"بعد از کلی حرف وقتی اگرست رفت"
کوک:چته
ات:اقا خرگوشه منو ببر برج ایفل رو ببینم تورو خدا
کوک:باشه
ات:راستی چرا دروغ گفتی برام لالایی خوندی
کوک:انتظار داشتی خانم پارک از ترسش اومده پیش من خوابیده
ات:باید بهشون میگفتی اینم که گذاشتی رو پات بشینم و داشتم فضولی میکردم
کوک:بیا ببرمت پاریسو ببینی
"تو پارک"
ات!اینجا چقدر خوشگله
یورا:اتتتتتت"داد"
ات:لایک
۱.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.