Part²
Part²
رسیدم ب عمارت و از ذوق و هیجان زبونم گرفته بود،
^سلام خانم کانگ دایون بفرمایید.
+م...م...مرسی،آ...آ...آقای ک....ک...کیم ک...کوجا هستن؟
^میتونید برید طبقه ی بالا،این کارت رو بکیرید و از اسانسور برید.
+م...م...مرسی خانم؟
^میونگ هستم،دو میونگ،اگر راحتی میتونی اجوما صدام کنی دایون.
+مرسی اجوما.
^خواهش میکنم قشنگم
ویو کانگ دایون
کارتی ک اجوما داده بود رو ب اسانسور زدم و وارد اسانسور شدم،طبقه ی چند بود؟ اها طبقه 5 ام،طبقه ۵ ام رو زدم...از اسانسور خارج شدم و وارد دفتر مدیر کیم شدم.
+سلام اقای کیم،خدمتکار جدید هستم.
_سلام خدمتکار،خانم؟
+کانگ دایون هستم میتونید کانگ صدام کنید.
_سلام خانم دایون.
(ک از همون اول فهمیدم لجبازه)
+باشه اقای تهیونگ.
_چرا منو ب اسم صدا میزنی؟ یکبار دیگه منو با اسم صدا بزنی خودت میدونی.
+شماهم منو ب اسم صدا نزنید خوشم نمیاد.
_بلند شد،اینجا قانون دسته منه کانگ.
+زیر لب...معلومه
_وظایفتو میگم...
اول باید............و در اخر باید تمام عمارت رو تمیز کنی هیچ استراحتی نداری...در اخر هم بدون ک کار اضافه ی انجام بدی میبرمت اتاق قرمز...
+اتاق قرمز؟ ینی چی؟
_جایی ک خدمتکارا رو شکنجه میکنمم
+عا...عا...عا...ب...ب...باشه..
_از امروز شروع کن.
+باشه.
ویو دایون
لباس خدمتکاریم رو پوشیدم،رفتم سراغ اشپز خونه...واییییی چقد ظرف...معلوم نیس با دوست دخترش چیا خوردن این همه ظرف شده...
اجوما:اون دوست دختر نداره...
+واییی ترسیدم...واقعا؟ ب این خوشتیپی مگه میشه نداشته باشه؟
اجوما: میگن ک باباش هفته ی بعد میاد عمارت و قراره با یکی از خدمتکارا ازدواج کنه...
+ههه..واقعا؟ خوش بحال هرکسی ک انتخاب میکنه..حیحی...
مشغول کار شدم،ظرفا تموم شد،نوبت رسید ب تمیز کردن عمارت ک اخریش بود،
بعد از چند ساعت تموم شد...
هوففق،،،بلخره...چقد کار بود...
داشتم میرفتم خونه ک....
ببخشید قشنگام این پارت کم بود...حمایت کنین تا فردا پارت جدید بزارم...بای قشنگام♡
رسیدم ب عمارت و از ذوق و هیجان زبونم گرفته بود،
^سلام خانم کانگ دایون بفرمایید.
+م...م...مرسی،آ...آ...آقای ک....ک...کیم ک...کوجا هستن؟
^میتونید برید طبقه ی بالا،این کارت رو بکیرید و از اسانسور برید.
+م...م...مرسی خانم؟
^میونگ هستم،دو میونگ،اگر راحتی میتونی اجوما صدام کنی دایون.
+مرسی اجوما.
^خواهش میکنم قشنگم
ویو کانگ دایون
کارتی ک اجوما داده بود رو ب اسانسور زدم و وارد اسانسور شدم،طبقه ی چند بود؟ اها طبقه 5 ام،طبقه ۵ ام رو زدم...از اسانسور خارج شدم و وارد دفتر مدیر کیم شدم.
+سلام اقای کیم،خدمتکار جدید هستم.
_سلام خدمتکار،خانم؟
+کانگ دایون هستم میتونید کانگ صدام کنید.
_سلام خانم دایون.
(ک از همون اول فهمیدم لجبازه)
+باشه اقای تهیونگ.
_چرا منو ب اسم صدا میزنی؟ یکبار دیگه منو با اسم صدا بزنی خودت میدونی.
+شماهم منو ب اسم صدا نزنید خوشم نمیاد.
_بلند شد،اینجا قانون دسته منه کانگ.
+زیر لب...معلومه
_وظایفتو میگم...
اول باید............و در اخر باید تمام عمارت رو تمیز کنی هیچ استراحتی نداری...در اخر هم بدون ک کار اضافه ی انجام بدی میبرمت اتاق قرمز...
+اتاق قرمز؟ ینی چی؟
_جایی ک خدمتکارا رو شکنجه میکنمم
+عا...عا...عا...ب...ب...باشه..
_از امروز شروع کن.
+باشه.
ویو دایون
لباس خدمتکاریم رو پوشیدم،رفتم سراغ اشپز خونه...واییییی چقد ظرف...معلوم نیس با دوست دخترش چیا خوردن این همه ظرف شده...
اجوما:اون دوست دختر نداره...
+واییی ترسیدم...واقعا؟ ب این خوشتیپی مگه میشه نداشته باشه؟
اجوما: میگن ک باباش هفته ی بعد میاد عمارت و قراره با یکی از خدمتکارا ازدواج کنه...
+ههه..واقعا؟ خوش بحال هرکسی ک انتخاب میکنه..حیحی...
مشغول کار شدم،ظرفا تموم شد،نوبت رسید ب تمیز کردن عمارت ک اخریش بود،
بعد از چند ساعت تموم شد...
هوففق،،،بلخره...چقد کار بود...
داشتم میرفتم خونه ک....
ببخشید قشنگام این پارت کم بود...حمایت کنین تا فردا پارت جدید بزارم...بای قشنگام♡
۴.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.