پارت سه
#پارت_سه
گذاشت.جونگکوک با گرفتن دست کاتسومی به قدمش نگاه کرد کاتسومی روی وزن رفت با ثابت مونده عددکه 53کیلو و30گرم رو نشون میدادترسیده به جونگکوک نگاه کرد..
کوک+دستشویی رفتی
کاتسومی موهای نم دارشو پشت گوشش زد
-بعله رفتم
کوک+پس این سه گرم از کجا آومد
دون دون برای جلو گیری از دعوا مرد جلو امد...
زن+ارباب قبل حم..ام بهشون شیر دادم برای همونه احتمال
کاتسومی خوشحال از حرف زن به جونگکوک نگاه کرد..
-او یادم رفت اره من شیر خوردم
جونگکوک اخمی کرد دست دختر رو ول کرد..
کوک+خوب میدونی وزن هر دختر باید 53کیلوباشه..من زن یا دخترای دیگه رو نمیدونم ولی تو مال منی پس باید مراقب اندامت باشی فهمیدی
کاتسومی سری تکون داد..جونگکوک دستشو دراز کرد دون دون با گذاشتن گن سفید همیشگی روی دست جونگکوک بیرون از اتاق رفت کاتسومی سریع قبل اینکه حوله رو جونگکوک از ت..نش خارج کنه شور..تک سفیدشو پاش کرد جونگکوک با درآوردن حول از دور دخترک به بدن کب..ود شده کاتسومی نگاه کرد دست کشید آروم با چند قدم پشتش قرار گرفت کاتسومی دستاشو باز کرد جونگکوک گن رو جلوی دختر گرفت با فیکس شدن روی تنش سر جلو اورد به س..ینه های دختر که برجسته دیده نشه نگاه کرد از مطمعن شدن روبان سفید رو از یکی یکی بندها رد کرد..
کوک+قرار بود بدون من چیزی نخوری..
-گرم بود.. وتازه کم خوردم ارباب
کوک+پدرت دوباره توی قم..ار باخته و ازم پول خواست..
با محکم کشیدن روبان دختر دستاشو مشت کرد.... تمام این دوسال رفتار مرد دستش بود وحالا میدونست که جونگکوک چی میخواد ازش..
گذاشت.جونگکوک با گرفتن دست کاتسومی به قدمش نگاه کرد کاتسومی روی وزن رفت با ثابت مونده عددکه 53کیلو و30گرم رو نشون میدادترسیده به جونگکوک نگاه کرد..
کوک+دستشویی رفتی
کاتسومی موهای نم دارشو پشت گوشش زد
-بعله رفتم
کوک+پس این سه گرم از کجا آومد
دون دون برای جلو گیری از دعوا مرد جلو امد...
زن+ارباب قبل حم..ام بهشون شیر دادم برای همونه احتمال
کاتسومی خوشحال از حرف زن به جونگکوک نگاه کرد..
-او یادم رفت اره من شیر خوردم
جونگکوک اخمی کرد دست دختر رو ول کرد..
کوک+خوب میدونی وزن هر دختر باید 53کیلوباشه..من زن یا دخترای دیگه رو نمیدونم ولی تو مال منی پس باید مراقب اندامت باشی فهمیدی
کاتسومی سری تکون داد..جونگکوک دستشو دراز کرد دون دون با گذاشتن گن سفید همیشگی روی دست جونگکوک بیرون از اتاق رفت کاتسومی سریع قبل اینکه حوله رو جونگکوک از ت..نش خارج کنه شور..تک سفیدشو پاش کرد جونگکوک با درآوردن حول از دور دخترک به بدن کب..ود شده کاتسومی نگاه کرد دست کشید آروم با چند قدم پشتش قرار گرفت کاتسومی دستاشو باز کرد جونگکوک گن رو جلوی دختر گرفت با فیکس شدن روی تنش سر جلو اورد به س..ینه های دختر که برجسته دیده نشه نگاه کرد از مطمعن شدن روبان سفید رو از یکی یکی بندها رد کرد..
کوک+قرار بود بدون من چیزی نخوری..
-گرم بود.. وتازه کم خوردم ارباب
کوک+پدرت دوباره توی قم..ار باخته و ازم پول خواست..
با محکم کشیدن روبان دختر دستاشو مشت کرد.... تمام این دوسال رفتار مرد دستش بود وحالا میدونست که جونگکوک چی میخواد ازش..
۲.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.