من را در آغوش بگیر p1
جانکوک و یو
سلام من جانکوک هستم و میخوام خودم رو به شما معرفی کنم،من ۱۸ سالمه سال آخر مدرسمه و یک مافیا هستم دست راست بزرگ ترین مافیا دنیا هستم اما تابه حال اون رو از نزدیک ندیدم فقط تویه لایو میبینمش اونم تازه هم ماسک داره هم با نرم افزار صداش رو تعقیر میده اسمشم که اسم مستعاره بهش میگن ماشه
کارش با اسلحه عالیه و به هیچ کس رحم نمیکنه.(علامت جانکوک$).
سوفیا و یو
سلام اسم من سوفی هست اما به همه گفتم که اسمم سوفیاست چون سوفیا مجلسی تر و سنگین تره چون من نمیخوام تو شرکت خیلی سبک باشم من بعد از مدرسه میرم توی شرکت برنامه نویسی کار میکنم چون استعدا زیادی توی کاربا کامپوتر دارم و به شغلم هم علاقه دارم. اما کسی نمیدونه
پدرم مرده بعد مادرم با پدر خوندم ازدواج کرده
وبعد از پدرم مادرم بخاطر مصرف مواد مخدر اوردوز کرد حالا من موندم و پدر خواندم
که ازش بدم نمیاد دوسشم ندارم اصلا به کار همدیگه کاری نداریم. من ۱۷ سالمه و دو سال دیگه مدرسم تموم میشه.(علامت سوفی@)
سلام من تهیونگ هستم و۱۹ سالمه امسال سال آخر مدرسمه من روی سوفی کراش زدم چون من سال آخری هستم ساعت هایی که کلاس دهم معلم ندارن میرم باهاشون درس کار میکنم و ضعف هاشون رو برطرف میکنم
من معلم کلاس سوفی هستم و در حد مرگ عاشقشم.(علامت تهیونگ &)
من مایا هستم دوست سوفی میدونم میره سر کار میدونم خانوادش خیلی مشکل داره اما همیشه من بودم که بهش دلداری میدادم
من لزم اما بزور شهرم دادن بعدشم با کمک سوفی ازش اون بیشرف طلاق گرفتم مهرمو گزاشتم اجرا و با پولش یک خونه مشترک با سوفی گرفتی دور از زندگی قبلیمون و من العان ۱۷ سالمه خرخون کلاسم و همه بچه ها روم کراشن چه دختر چه پسر اما من از قبل به پسرا گفته بودم که من لزم اما اونا بازم عاشقم بودن از قیافشون معلوم بود.
دخترای کلاسمون هممالی نیستن من میخام ماکسی باشم که واقعا از ته قلبم دوسش داشته باشم .
همونطور که گفتممن لزبینم اما یکروز یک اتفاقی افتاد که نباید و........
(علامت مایا*)
سلام من جانکوک هستم و میخوام خودم رو به شما معرفی کنم،من ۱۸ سالمه سال آخر مدرسمه و یک مافیا هستم دست راست بزرگ ترین مافیا دنیا هستم اما تابه حال اون رو از نزدیک ندیدم فقط تویه لایو میبینمش اونم تازه هم ماسک داره هم با نرم افزار صداش رو تعقیر میده اسمشم که اسم مستعاره بهش میگن ماشه
کارش با اسلحه عالیه و به هیچ کس رحم نمیکنه.(علامت جانکوک$).
سوفیا و یو
سلام اسم من سوفی هست اما به همه گفتم که اسمم سوفیاست چون سوفیا مجلسی تر و سنگین تره چون من نمیخوام تو شرکت خیلی سبک باشم من بعد از مدرسه میرم توی شرکت برنامه نویسی کار میکنم چون استعدا زیادی توی کاربا کامپوتر دارم و به شغلم هم علاقه دارم. اما کسی نمیدونه
پدرم مرده بعد مادرم با پدر خوندم ازدواج کرده
وبعد از پدرم مادرم بخاطر مصرف مواد مخدر اوردوز کرد حالا من موندم و پدر خواندم
که ازش بدم نمیاد دوسشم ندارم اصلا به کار همدیگه کاری نداریم. من ۱۷ سالمه و دو سال دیگه مدرسم تموم میشه.(علامت سوفی@)
سلام من تهیونگ هستم و۱۹ سالمه امسال سال آخر مدرسمه من روی سوفی کراش زدم چون من سال آخری هستم ساعت هایی که کلاس دهم معلم ندارن میرم باهاشون درس کار میکنم و ضعف هاشون رو برطرف میکنم
من معلم کلاس سوفی هستم و در حد مرگ عاشقشم.(علامت تهیونگ &)
من مایا هستم دوست سوفی میدونم میره سر کار میدونم خانوادش خیلی مشکل داره اما همیشه من بودم که بهش دلداری میدادم
من لزم اما بزور شهرم دادن بعدشم با کمک سوفی ازش اون بیشرف طلاق گرفتم مهرمو گزاشتم اجرا و با پولش یک خونه مشترک با سوفی گرفتی دور از زندگی قبلیمون و من العان ۱۷ سالمه خرخون کلاسم و همه بچه ها روم کراشن چه دختر چه پسر اما من از قبل به پسرا گفته بودم که من لزم اما اونا بازم عاشقم بودن از قیافشون معلوم بود.
دخترای کلاسمون هممالی نیستن من میخام ماکسی باشم که واقعا از ته قلبم دوسش داشته باشم .
همونطور که گفتممن لزبینم اما یکروز یک اتفاقی افتاد که نباید و........
(علامت مایا*)
۱.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.