ࡅ߳ܭܝ݆ߺߊ ࢪࡅ߳ـے/ܭؤܭ ☆
ࡅ߳ܭܝ݆ߺߊࢪࡅ߳ـے/ܭؤܭ ☆
شب شد و آسمون پر از ستاره شده بود.
استرس کل وجودمو گرفته بود اولین بارمه که قبل اجرا استرس دارم.
بار اولم نبود که میرفتم تو استیج، ولی یه حس عجیبی داشتم شاید این حسه ترس بود!
یکم آب خوردم بلکه آروم بشم و یه نفس عمیق کشیدم و کل انرژیمو جمع کردم و هممون با یه رقص نور خفن وارد شدیم و همه جا آبی بود چون لایف استیکمون آبی بود و همه جیغ میزدن و هی میگفتن Black Star چون اسم گروهمون بلک استار بود.
داشتیم اجرا میکردیم و همه باهامون لبخونی میکردن.
واقعا زیبا بود انگار داشتم وسط اقیانوس اجرا میکردم.
آخرین اهنگمون هم خوندیم بقیه اعضا داشتن حرف میزدن که من رفتم پشتشون وایساده بودم به حرفاشون گوش میدادم که یکدفعه دوباره اون حس سراغم اومد،
اون حسو از پشتم میگرفتم تصمیم گرفتم پشتمو نگاه کنم که با دیدنش چشام از جاش دراومده بود خودش بود..
داشت با پوزخند ترسناکش نگام میکرد بدنم خود به خود هی میلرزید یه یدفعه حالم بد شدو اوفتادم زمین و سیاهی آخرین صدایی که شنیدم صدای فنام بود که جیغ میزدن..
حمایت یادتون نره قشنگاممم✍🏻🩵
اسلاید دوم لباس ا/ت رو استیج༉‧₊˚🧁.彡
ࡅ߳ܭܝ݆ߺߊࢪࡅ߳ـے/ܭؤܭ ☆
شب شد و آسمون پر از ستاره شده بود.
استرس کل وجودمو گرفته بود اولین بارمه که قبل اجرا استرس دارم.
بار اولم نبود که میرفتم تو استیج، ولی یه حس عجیبی داشتم شاید این حسه ترس بود!
یکم آب خوردم بلکه آروم بشم و یه نفس عمیق کشیدم و کل انرژیمو جمع کردم و هممون با یه رقص نور خفن وارد شدیم و همه جا آبی بود چون لایف استیکمون آبی بود و همه جیغ میزدن و هی میگفتن Black Star چون اسم گروهمون بلک استار بود.
داشتیم اجرا میکردیم و همه باهامون لبخونی میکردن.
واقعا زیبا بود انگار داشتم وسط اقیانوس اجرا میکردم.
آخرین اهنگمون هم خوندیم بقیه اعضا داشتن حرف میزدن که من رفتم پشتشون وایساده بودم به حرفاشون گوش میدادم که یکدفعه دوباره اون حس سراغم اومد،
اون حسو از پشتم میگرفتم تصمیم گرفتم پشتمو نگاه کنم که با دیدنش چشام از جاش دراومده بود خودش بود..
داشت با پوزخند ترسناکش نگام میکرد بدنم خود به خود هی میلرزید یه یدفعه حالم بد شدو اوفتادم زمین و سیاهی آخرین صدایی که شنیدم صدای فنام بود که جیغ میزدن..
حمایت یادتون نره قشنگاممم✍🏻🩵
اسلاید دوم لباس ا/ت رو استیج༉‧₊˚🧁.彡
۱.۱k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳