ارباب کوک p33
ویو ات
کوک: هوففف.... چرا ات رو تخت
نامجون: خب اونم چون تهیونگ رو زخمی دید حالش بد شد غش کرد
جیهوپ: ات فوبیا خون داره دیگه نباید خون ببینه البته خون کم اشکال نداره، درسته ات؟
ات: امم اره فک کنم
جین: بچه ها الان گرسنتون نیس
جیمین: قطعا تو این موقعیت نه
جین: ولی ات گرسنمشه اره؟
ات: منتظر بودم اینو بگی اره خیلی
جیهوپ: بخاطر بیهوشی بوده بهش یچی بدین بخوره
کای: من میرم یچی سفارش بدم
کوک: شوگا چرا نیس بهش نگفتین باهاش کار دارم
کای: اهان چرا گفتم ولی گف یک ساعت دیگه میاد
جیهوپ: بخدا که میخواد بخوابه حاظرم شرط ببندم باهاتون
جیمین: سر چی؟
نامجون: شام به یکی از شیک ترین و گرون ترین رستورانای سئول دعوتمون کنه
جیهوپ: حالا من....
جین: من وقتی موافق باشم جیهوپ نه نمیگه
تهیونگ: منو ات هم میتونیم بیاییم؟
کوک: تو تیر خوردی کجا میخوای بری
جیهوپ: اره میتونین و جونگکوک هم میاد باهامون
کوک: من کار دا..
جین: جونگکوکم رو حرف من حرف نمیزنه
جیمین: الیسا چیشد؟
کوک: هیچی فقط داره جون میده
ات: شت
همه شنیدن جونگکوک روشو چرخوند بهم انگار خفه شده بودم دهنم بسته شده بود اعضا فهمیده بودن برای همین نامجون حرف رو عوض کرد که جونگکوک روش رو برگردوند
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
سلامممممممممممممممممممم ببینید کی اینجاسسسسس ادمین قشنگتونننننن من اومدممممم و اینم پارت جدیددددددد
کوک: هوففف.... چرا ات رو تخت
نامجون: خب اونم چون تهیونگ رو زخمی دید حالش بد شد غش کرد
جیهوپ: ات فوبیا خون داره دیگه نباید خون ببینه البته خون کم اشکال نداره، درسته ات؟
ات: امم اره فک کنم
جین: بچه ها الان گرسنتون نیس
جیمین: قطعا تو این موقعیت نه
جین: ولی ات گرسنمشه اره؟
ات: منتظر بودم اینو بگی اره خیلی
جیهوپ: بخاطر بیهوشی بوده بهش یچی بدین بخوره
کای: من میرم یچی سفارش بدم
کوک: شوگا چرا نیس بهش نگفتین باهاش کار دارم
کای: اهان چرا گفتم ولی گف یک ساعت دیگه میاد
جیهوپ: بخدا که میخواد بخوابه حاظرم شرط ببندم باهاتون
جیمین: سر چی؟
نامجون: شام به یکی از شیک ترین و گرون ترین رستورانای سئول دعوتمون کنه
جیهوپ: حالا من....
جین: من وقتی موافق باشم جیهوپ نه نمیگه
تهیونگ: منو ات هم میتونیم بیاییم؟
کوک: تو تیر خوردی کجا میخوای بری
جیهوپ: اره میتونین و جونگکوک هم میاد باهامون
کوک: من کار دا..
جین: جونگکوکم رو حرف من حرف نمیزنه
جیمین: الیسا چیشد؟
کوک: هیچی فقط داره جون میده
ات: شت
همه شنیدن جونگکوک روشو چرخوند بهم انگار خفه شده بودم دهنم بسته شده بود اعضا فهمیده بودن برای همین نامجون حرف رو عوض کرد که جونگکوک روش رو برگردوند
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
سلامممممممممممممممممممم ببینید کی اینجاسسسسس ادمین قشنگتونننننن من اومدممممم و اینم پارت جدیددددددد
۲.۵k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳