سناریو
وقتی از مدارس ایران میگی بهشون
نامجون :یکم فکر میکنه بهت میگه : الان که میبینم درکت میکنم چرا اینقدر اینجا میفتادی
جین : کتابشو میزاره رو میز میگه :حتی جنگم بشه اون کسی که میخواد درس بخونه میخونه بیچاره پدرزنم این همه پول خرج توعه ناهندسام کرده
یونگی : خب من چیکار کنم؟ نظرت چیه این حرفارو ولش کنی بیای بغلم کنی بخوابیم؟
جیهوپ : با چشمایی که داره از حدقه درمیاد میگه : چقدر سختی کشیدی سربازی چطور بود؟ شاید قوانین اونجا راحت تر باشه
جیمین : داشتی از معلم دینی میگفتی که گفت: امید وارم هیچ وقت الانتو نبینه ممکنه بیاد مقنعه سرم کنه
تهیونگ : گوشیو برداشت داشت یچی تایپ میکرد صدای اژیر خطر اومد : این بود صدای زنگ تفریح مدرستون؟
جونگ کوک : داشت میخندید گفت :الان میفهمم چرا زنم مثل بقیه نیست چون بجای زن زندگی داشتن یه روانپزشک عصبی تربیت میکردن 😂
ببخشیددد اگه بد بود کلمه نداشتم دوستتون دارممممممم 🎀🤍🫀
نامجون :یکم فکر میکنه بهت میگه : الان که میبینم درکت میکنم چرا اینقدر اینجا میفتادی
جین : کتابشو میزاره رو میز میگه :حتی جنگم بشه اون کسی که میخواد درس بخونه میخونه بیچاره پدرزنم این همه پول خرج توعه ناهندسام کرده
یونگی : خب من چیکار کنم؟ نظرت چیه این حرفارو ولش کنی بیای بغلم کنی بخوابیم؟
جیهوپ : با چشمایی که داره از حدقه درمیاد میگه : چقدر سختی کشیدی سربازی چطور بود؟ شاید قوانین اونجا راحت تر باشه
جیمین : داشتی از معلم دینی میگفتی که گفت: امید وارم هیچ وقت الانتو نبینه ممکنه بیاد مقنعه سرم کنه
تهیونگ : گوشیو برداشت داشت یچی تایپ میکرد صدای اژیر خطر اومد : این بود صدای زنگ تفریح مدرستون؟
جونگ کوک : داشت میخندید گفت :الان میفهمم چرا زنم مثل بقیه نیست چون بجای زن زندگی داشتن یه روانپزشک عصبی تربیت میکردن 😂
ببخشیددد اگه بد بود کلمه نداشتم دوستتون دارممممممم 🎀🤍🫀
۲.۹k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.