پارت ۲
وقتی دیدمش چهرش یه جذابیت خاصی داشت دلم میخواست همین جوری نگاش کنم انگار یه حسابی بهش دارم .
ویو ا/ت
پسری با چهره ی کیوت اومد و نشست سر میز بعد از چند مین رفتم سفارش رو گرفتم وقتی دیدمش یه حس عجیبی پیدا کردم انگار نمیدونستم قرارم چه اتفاقی بیافتد رفتم سفارش رو گذاشتم رو میز
ا/ت : بفرمایید
جیمین :ممنون
ا/ت
نزدیکای عصر شده بود رفتم که ببینم یوجنی کجاست دیدم داره با تلفن حرف میزنه ،وقتی تموم شد بهش گفتم
ا/ت : چی شده ؟؟
یونجی : ا/ت امشب یکی از دوستام توی بار به یه مهمونی دعوتمون کرده میای با هم بریم
ا/ت : باشه اوکی هست میام ، فقط ساعت چند هست تا با هم بریم خرید
یونجی :ساعت ۸ هست الانم که ساعت ۶ زود میرسیم فقط باید با رییس صحبت کنیم
ویو ا/ت
منو یونجی رفتیم اتاق رییس و با هزار جور اصرار بلاخره قبول کرد که یک ساعت زود تر بریم، رفتیم خونه .
ویو ا/ت
پسری با چهره ی کیوت اومد و نشست سر میز بعد از چند مین رفتم سفارش رو گرفتم وقتی دیدمش یه حس عجیبی پیدا کردم انگار نمیدونستم قرارم چه اتفاقی بیافتد رفتم سفارش رو گذاشتم رو میز
ا/ت : بفرمایید
جیمین :ممنون
ا/ت
نزدیکای عصر شده بود رفتم که ببینم یوجنی کجاست دیدم داره با تلفن حرف میزنه ،وقتی تموم شد بهش گفتم
ا/ت : چی شده ؟؟
یونجی : ا/ت امشب یکی از دوستام توی بار به یه مهمونی دعوتمون کرده میای با هم بریم
ا/ت : باشه اوکی هست میام ، فقط ساعت چند هست تا با هم بریم خرید
یونجی :ساعت ۸ هست الانم که ساعت ۶ زود میرسیم فقط باید با رییس صحبت کنیم
ویو ا/ت
منو یونجی رفتیم اتاق رییس و با هزار جور اصرار بلاخره قبول کرد که یک ساعت زود تر بریم، رفتیم خونه .
۶.۳k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.