part5
part5
علی-سرم تارا رو زدن رفتم پیشش
بهتری دورت بگردم
تارا-اره
میشه اون چراق بزرگر خاموش کنی اذیت میشم
علی-باش
رفتم نشستم روصندلی کنار تختش
نور مهتابی خیلی ضعیف بود
یکمی روشن کرده بود اتاق و
تارا دست چپش رو گذاشته رو سرش
خیره شده بودم بهش
چرا هروقت احساس خوشبختی میکنم ریده میشه توش
رضا کیه
چرا تارا اینجوری شده
کلی سوال داشتم که نمیدونستم باید ازکجا شروع به پیدا
کردن جواباشون میکردم
گم شدم میون سوال های ذهنم مطمعن نیستم راجب حسم نسبت به پانیذ
حتی مطمعن نیستم که تارا یه هوس بوده یا یه عشق واقعی؟
سرم تارا تموم شدش
سرم جداکردن سوار ماشین شدیم
خوبی؟
تارا-اره
رسیدیم شما برید بقیم نیومدن پانیذ ببر بیرون
بخاطر من خراب نکنید امروز و
علی-این چه حرفیه مگه کم مهمی واسمون اتفاقا منم زیاد حال ندارم شب و خوب نخوابیدم استرس دارم واسه موزیک ویدیو
تارا-استرس چی بیخیال
خوب میشه
علی-تارا بابت رفتارای پانیذ معذرت میخوام
نمی دونم براچی باهات اینجوری می کنه
تارا-بغضی که هر لحضه ممکن بود بشکن رو قورت دادم یه لبخند کم دوم زدم
نبابا کاری نکرده که
علی-بلاخره
تارا-لبخندی تولش دادم
تقریبا یه ربع بعد رسیدیم هتل اروم
سرم یکم بهتر شده بودش
چیداش دم رفتم سمت اتاقم یه دوش گرفتم
حولمو پوشیدم موهامو باحوله خشک کردم
بد ماسک مو زدم و ژل مو
موهامو با سشوار مثل همیشه خشک کردم فرهای قشنگی تحویل گرفتم روتین پوستیم و انجام دادم سرم بهتر شده بود نشستم رو
کاناچه گوشیمو برداشتمکه علی بم تکس داد
-بهتری
تارا-اره
-بریم بیرون
+اوک بریم
#زخم_بازمن#علی_یاسینی#رمان
علی-سرم تارا رو زدن رفتم پیشش
بهتری دورت بگردم
تارا-اره
میشه اون چراق بزرگر خاموش کنی اذیت میشم
علی-باش
رفتم نشستم روصندلی کنار تختش
نور مهتابی خیلی ضعیف بود
یکمی روشن کرده بود اتاق و
تارا دست چپش رو گذاشته رو سرش
خیره شده بودم بهش
چرا هروقت احساس خوشبختی میکنم ریده میشه توش
رضا کیه
چرا تارا اینجوری شده
کلی سوال داشتم که نمیدونستم باید ازکجا شروع به پیدا
کردن جواباشون میکردم
گم شدم میون سوال های ذهنم مطمعن نیستم راجب حسم نسبت به پانیذ
حتی مطمعن نیستم که تارا یه هوس بوده یا یه عشق واقعی؟
سرم تارا تموم شدش
سرم جداکردن سوار ماشین شدیم
خوبی؟
تارا-اره
رسیدیم شما برید بقیم نیومدن پانیذ ببر بیرون
بخاطر من خراب نکنید امروز و
علی-این چه حرفیه مگه کم مهمی واسمون اتفاقا منم زیاد حال ندارم شب و خوب نخوابیدم استرس دارم واسه موزیک ویدیو
تارا-استرس چی بیخیال
خوب میشه
علی-تارا بابت رفتارای پانیذ معذرت میخوام
نمی دونم براچی باهات اینجوری می کنه
تارا-بغضی که هر لحضه ممکن بود بشکن رو قورت دادم یه لبخند کم دوم زدم
نبابا کاری نکرده که
علی-بلاخره
تارا-لبخندی تولش دادم
تقریبا یه ربع بعد رسیدیم هتل اروم
سرم یکم بهتر شده بودش
چیداش دم رفتم سمت اتاقم یه دوش گرفتم
حولمو پوشیدم موهامو باحوله خشک کردم
بد ماسک مو زدم و ژل مو
موهامو با سشوار مثل همیشه خشک کردم فرهای قشنگی تحویل گرفتم روتین پوستیم و انجام دادم سرم بهتر شده بود نشستم رو
کاناچه گوشیمو برداشتمکه علی بم تکس داد
-بهتری
تارا-اره
-بریم بیرون
+اوک بریم
#زخم_بازمن#علی_یاسینی#رمان
۲.۲k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.