رمان
رمان
مای ورلد
پارت 14
& خب رفتم بیرون گفتم یه چیزی بخرم که بخوریم
- اوه ممنون حوصله اشپزی نداشتم
& تهیونگ هنوز نیومده بیرون؟
- نمیدونم
& بزار برم صداش کنم
- بزار من برم
( قبل از اینکه شوگا بخواد بره سریع رفتم طبقه بالا و در حموم رو زدم)
- تهیونگ میتونی بیای بیرون
+ میتونم؟
- اره بیا بیرون
( تهیونگ اومد بیرون و نفس عمیق کشید انگار راحت شده بود که خندم گرفت)
+ به چی میخندی؟
- یعنی اینقدر از برادرم میترسی؟
+ تو که نمیدونی اگه ما رو اینطوری میدید قطعا منو تیکه تیکه میکرد
- یاا از داداشم هیولا نساز
+ خودش هیولاس نیاز به ساختن نیست
- به داداشم اونطوری نگو اون خیلی هم مهربونه
+ برای تو مهربونه نه کسی که.... هیچی بیخیال بیا بریم پایین
- اوه... باشه
( رفتیم پایین و نشستیم و غذا خوردیم و بعدش همونجا نشسته بودیم)
- تهیونگ...
+ بله؟
- کی قراره بری از اینجا؟
+ اینقدر زود ازم خسته شدین؟
& ا/ت این چه سوالیه میپرسی؟
- نه خسته نشدم... اوپا چیز بدی نگفتم که...
مای ورلد
پارت 14
& خب رفتم بیرون گفتم یه چیزی بخرم که بخوریم
- اوه ممنون حوصله اشپزی نداشتم
& تهیونگ هنوز نیومده بیرون؟
- نمیدونم
& بزار برم صداش کنم
- بزار من برم
( قبل از اینکه شوگا بخواد بره سریع رفتم طبقه بالا و در حموم رو زدم)
- تهیونگ میتونی بیای بیرون
+ میتونم؟
- اره بیا بیرون
( تهیونگ اومد بیرون و نفس عمیق کشید انگار راحت شده بود که خندم گرفت)
+ به چی میخندی؟
- یعنی اینقدر از برادرم میترسی؟
+ تو که نمیدونی اگه ما رو اینطوری میدید قطعا منو تیکه تیکه میکرد
- یاا از داداشم هیولا نساز
+ خودش هیولاس نیاز به ساختن نیست
- به داداشم اونطوری نگو اون خیلی هم مهربونه
+ برای تو مهربونه نه کسی که.... هیچی بیخیال بیا بریم پایین
- اوه... باشه
( رفتیم پایین و نشستیم و غذا خوردیم و بعدش همونجا نشسته بودیم)
- تهیونگ...
+ بله؟
- کی قراره بری از اینجا؟
+ اینقدر زود ازم خسته شدین؟
& ا/ت این چه سوالیه میپرسی؟
- نه خسته نشدم... اوپا چیز بدی نگفتم که...
۳.۶k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.