گیمر من🦋👽
گیمر من🦋👽
پارت^^۴
__
@:فکر کنم اونا.......
÷:واقعا زامبی ان
+:دارن میان بدویین فرار کنین....
=:اونجا یه کلبه هس بدویین بریم اونجاااا
(رفتن توی کلبه)
×:اییییی قلبممم
$:اینجارو نگا (اشاره به صندوق)
#:این چیه؟
÷:بزارین باز میکنم
@:نهه خودم باز میکنم ممکنه خطر ناک باشه
÷:یه خنده از سر خجالت میکنه
+:خنگولااا بعدا چوسماتیکاتون رو انجام بدین(میره سریع در صندوق باز میکنه)
=:بیا این برای تو این برای تو....همتون هم جلیقه زد گلوله بپوشین
÷:ولی من تاحالا با تفنگ کار نکردم
_:اشکال نداره عادت میکنی اینجا هیچکس با تفنگ کار نکرده مگه اینکه قاتل اینجا باشه....
@:پس یعنی من قاتلم؟(پوکر فیس)
_:نه تورو خبر داریم بقیه رو میگم
+:تموم شد؟ دارن در رو میشکنن از در پشتی برین با شماره سه در رو ول کنین و فرار کنین
۱ ۲ ۳........
÷:ایییی خیلی میترسم
#:یه زامبی اینجاس
+:الان میزنمش
توف(مثلا صدای تفنگ😌😂)
_:اااافرریییننننن فکر نمیکرم نشونه گیریت انقد خوب باش
÷:متاسفانه شما پسرا دخترا رو خیلی دسته کم در نظر میگیرین
+:بیاین بریم...سر راه غذا هم پیدا کنیم...
$:من میخام برم خونههه(گریه الکی)
(همه رفته بودن ولی لیا سر راه وایساده بود اومد و دست تهیونگ گرفت و گفت)
=:پاشو بریم...قول میدم باهم بریم خونه
ته ویو
وقتی دست رو گرفت،وقتی بهم آرامش داد،یجوری شدم نمیدونم این چه حسیه(عاشق شدی پسرم😂👍)ولی به این حرف اعتماد داشتم....
÷:داشتم میرفتم که حس کردم..........
____
#فوحش_آزاد_است_😂😭
خماری خوش بگذره
بچه ها...دو تا اسلاید اول بعد کاور،لباس هایی ان که توی گیم پوشیده بودن ولی دوتا اسلاید بعد برای بعد وا کردن صندوقه
پارت گذاری بعدی:ایشالله فردا
پارت^^۴
__
@:فکر کنم اونا.......
÷:واقعا زامبی ان
+:دارن میان بدویین فرار کنین....
=:اونجا یه کلبه هس بدویین بریم اونجاااا
(رفتن توی کلبه)
×:اییییی قلبممم
$:اینجارو نگا (اشاره به صندوق)
#:این چیه؟
÷:بزارین باز میکنم
@:نهه خودم باز میکنم ممکنه خطر ناک باشه
÷:یه خنده از سر خجالت میکنه
+:خنگولااا بعدا چوسماتیکاتون رو انجام بدین(میره سریع در صندوق باز میکنه)
=:بیا این برای تو این برای تو....همتون هم جلیقه زد گلوله بپوشین
÷:ولی من تاحالا با تفنگ کار نکردم
_:اشکال نداره عادت میکنی اینجا هیچکس با تفنگ کار نکرده مگه اینکه قاتل اینجا باشه....
@:پس یعنی من قاتلم؟(پوکر فیس)
_:نه تورو خبر داریم بقیه رو میگم
+:تموم شد؟ دارن در رو میشکنن از در پشتی برین با شماره سه در رو ول کنین و فرار کنین
۱ ۲ ۳........
÷:ایییی خیلی میترسم
#:یه زامبی اینجاس
+:الان میزنمش
توف(مثلا صدای تفنگ😌😂)
_:اااافرریییننننن فکر نمیکرم نشونه گیریت انقد خوب باش
÷:متاسفانه شما پسرا دخترا رو خیلی دسته کم در نظر میگیرین
+:بیاین بریم...سر راه غذا هم پیدا کنیم...
$:من میخام برم خونههه(گریه الکی)
(همه رفته بودن ولی لیا سر راه وایساده بود اومد و دست تهیونگ گرفت و گفت)
=:پاشو بریم...قول میدم باهم بریم خونه
ته ویو
وقتی دست رو گرفت،وقتی بهم آرامش داد،یجوری شدم نمیدونم این چه حسیه(عاشق شدی پسرم😂👍)ولی به این حرف اعتماد داشتم....
÷:داشتم میرفتم که حس کردم..........
____
#فوحش_آزاد_است_😂😭
خماری خوش بگذره
بچه ها...دو تا اسلاید اول بعد کاور،لباس هایی ان که توی گیم پوشیده بودن ولی دوتا اسلاید بعد برای بعد وا کردن صندوقه
پارت گذاری بعدی:ایشالله فردا
۱.۹k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.