سناریو
#سناریو
#استری_کیدز
سناریو ۱ :وقتی برای دروغ آوریل بهشون میگی میخوای ازشون جدا بشی
(چان )
اولش متعجب نگاهت میکنه اما بعد که قضیه رو میفهمه پوزخندی میزنه
_ آره...فکر خوبیه
(لینو )
_ ای بابا...من اول میخواستم بگم
(چانگبین)
با تعجب و شوک نگاهت میکنه
_ و..ولی...تو بهم گفته بودی دوستم داری
+یااا..عشقم این فقط یک شوخی بود
(هیونجین)
_ از همون اولش هم میدونستم تو لایق پرنسی مثل من نیستی
+ این فقط دروغ آپریل بود (پوکر )
_ عووو...عزیزم میدونستم تو اونقدر خنگ نیستی که منو ول کنی
(جیسونگ )
اشک توی چشماش جمع میشه که متعجب میشی
+ ج.. جیسونگ
_ چطور میتونی ؟....مگه چی برات کم گذاشتم ؟
سریع به سمتش میری و بغلش میکنی
+ اوه...عزیزکم این فقط یک شوخی بود...ببخشید معذرت میخوام
(فلیکس )
از اونجایی که انتظار همچین کاری رو ازت داشت پوزخندی میزنه و نگاهت میکنه
_ مطمئنی بیبی ؟ (با صدای فاکینگ پشم ریزانشششش)
+ 😶
(سونگمین)
_ جدی میفرمایید؟
+ ... جدیم
_ خب به عنم
(جونگین)
_ یعنی کدوم لیوانش رو شکستم؟ (توی دلش )
سناریو ۲ : وقتی بهترین دوستایین و یه روز یه چالش تیکتاک میری که میگه بهترین دوستتو ببوس
چان )
متعجب بهت خیره میشه
_ چ..چیشد ؟
میزنی زیر خنده و دوربین رو نشونش میدی
+ نگران نباش چانی فقط یک چالش بود (خنده )
(لینو )
_ الان چه گوهی خوردی ؟
میزنی زیر خنده
+ آروم باش...فقط یک چالش بود
_ چالش بود که بود...باید بیشتر بوسم میکردی
(چانگبین)
وقتی بوسش میکنی یک لبخند ملیحی میزنه
_ خوشت اومده ؟
+ ها؟
_ هی...میدونستم روزی این روز میرسه
(هیونجین)
_ الان داری بهم نخ میدی ؟
+ نخیرم...چالش بود
ابروهاشو بالا میده
_ ولی من اینطور فکر نمیکنم
(جیسونگ )
جوری که انگار بهش شوک وارد کرده باشن با تعجب نگاهت میکنه
_ تو...ا..الان منو بوسیدی ؟
+ خب...
_ توووو...الان منو بوسیدییییی؟ (با هیجان)
(فلیکس )
اولش تعجب میکنه اما بعد که بهش دوربین رو نشون میدی اخماش میره تو هم
_ پس...داری میگی فقط یک چالش بود آره ؟
+ اوهوم
بهت نزدیک میشه و تورو به دیوار پشتت میچسبونه
_ و....چرا باید تو...این چالش رو بری ؟
(سونگمین)
ریاکشن خاصی نشون نمیده چون از قبل فهمیده بود یکچالشه...
اما بعد از اینکه از اتاق میری بیرون با چشمای اشکیش به در بسته ای که چند لحظه پیش ازش خارج شدی خیره میشه
_ یعنی...اگر میدونستی چقدر عاشقتم...بازم..بازم به عنوان یک شوخی اینکارو میکردی ؟
(جونگین)
متعجب نگاهت میکنه
_ چ..چیکار کردی ؟
+ یااا...آروم باش این فقط یک چالش بود
_ اوه....
نفس عمیقی میکشه و با ناراحتی سرش رو پایین میندازه
#استری_کیدز
سناریو ۱ :وقتی برای دروغ آوریل بهشون میگی میخوای ازشون جدا بشی
(چان )
اولش متعجب نگاهت میکنه اما بعد که قضیه رو میفهمه پوزخندی میزنه
_ آره...فکر خوبیه
(لینو )
_ ای بابا...من اول میخواستم بگم
(چانگبین)
با تعجب و شوک نگاهت میکنه
_ و..ولی...تو بهم گفته بودی دوستم داری
+یااا..عشقم این فقط یک شوخی بود
(هیونجین)
_ از همون اولش هم میدونستم تو لایق پرنسی مثل من نیستی
+ این فقط دروغ آپریل بود (پوکر )
_ عووو...عزیزم میدونستم تو اونقدر خنگ نیستی که منو ول کنی
(جیسونگ )
اشک توی چشماش جمع میشه که متعجب میشی
+ ج.. جیسونگ
_ چطور میتونی ؟....مگه چی برات کم گذاشتم ؟
سریع به سمتش میری و بغلش میکنی
+ اوه...عزیزکم این فقط یک شوخی بود...ببخشید معذرت میخوام
(فلیکس )
از اونجایی که انتظار همچین کاری رو ازت داشت پوزخندی میزنه و نگاهت میکنه
_ مطمئنی بیبی ؟ (با صدای فاکینگ پشم ریزانشششش)
+ 😶
(سونگمین)
_ جدی میفرمایید؟
+ ... جدیم
_ خب به عنم
(جونگین)
_ یعنی کدوم لیوانش رو شکستم؟ (توی دلش )
سناریو ۲ : وقتی بهترین دوستایین و یه روز یه چالش تیکتاک میری که میگه بهترین دوستتو ببوس
چان )
متعجب بهت خیره میشه
_ چ..چیشد ؟
میزنی زیر خنده و دوربین رو نشونش میدی
+ نگران نباش چانی فقط یک چالش بود (خنده )
(لینو )
_ الان چه گوهی خوردی ؟
میزنی زیر خنده
+ آروم باش...فقط یک چالش بود
_ چالش بود که بود...باید بیشتر بوسم میکردی
(چانگبین)
وقتی بوسش میکنی یک لبخند ملیحی میزنه
_ خوشت اومده ؟
+ ها؟
_ هی...میدونستم روزی این روز میرسه
(هیونجین)
_ الان داری بهم نخ میدی ؟
+ نخیرم...چالش بود
ابروهاشو بالا میده
_ ولی من اینطور فکر نمیکنم
(جیسونگ )
جوری که انگار بهش شوک وارد کرده باشن با تعجب نگاهت میکنه
_ تو...ا..الان منو بوسیدی ؟
+ خب...
_ توووو...الان منو بوسیدییییی؟ (با هیجان)
(فلیکس )
اولش تعجب میکنه اما بعد که بهش دوربین رو نشون میدی اخماش میره تو هم
_ پس...داری میگی فقط یک چالش بود آره ؟
+ اوهوم
بهت نزدیک میشه و تورو به دیوار پشتت میچسبونه
_ و....چرا باید تو...این چالش رو بری ؟
(سونگمین)
ریاکشن خاصی نشون نمیده چون از قبل فهمیده بود یکچالشه...
اما بعد از اینکه از اتاق میری بیرون با چشمای اشکیش به در بسته ای که چند لحظه پیش ازش خارج شدی خیره میشه
_ یعنی...اگر میدونستی چقدر عاشقتم...بازم..بازم به عنوان یک شوخی اینکارو میکردی ؟
(جونگین)
متعجب نگاهت میکنه
_ چ..چیکار کردی ؟
+ یااا...آروم باش این فقط یک چالش بود
_ اوه....
نفس عمیقی میکشه و با ناراحتی سرش رو پایین میندازه
۲۴.۴k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.