رمان عشق یا خانواده پارت ۱۴
ا/ت: ها ؟ آرع بیا بریم (خجالت)
تهیونگ: بریم .....
"ویو تهیونگ "
توی راه ا/ت اصلا حرف نمی زد شاید خجالت میکشید .خب خیلی خوب بود ،لبای ا/ت طعم خوبی داشت(من دارم چیکار میکنم 😑😅)
تهیونگ: ا/ت رسیدیم ....ا/ت .....ا/ت
ا/ت: ها ؟ رسیدیم ...دستت درد نکنه بای
تهیونگ: بای
"ویو ا/ت"
تو راه همش راجب به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم که تهیونگ صدام زد .رفتم کلاس دوستام اونجا بودن میری هم بود .بدون اینکه به میری اهمیتی بدم رفتم نشستم که معلم اومد .."ویو بعد از رفتن معلم"
داشتم میرفتم نا هار بخورم که میری اومد
میری :ا/ت ...میشه یه لحظه حرف بزنیم
ا/ت:چیه؟
میری:من متاسفم ..واقعا متاسفم..ببخشید
ا/ت:چرا ببخشم تو منو گول زدی
میری: ا/ت من ...من هم گول زد
ا/ت: منظور
میری :سوجون ...من رو گول زد و گفت که باهاش دوست شم من نمی دونستم که اون با تو رلِ اون عوضی منرو برد بار و خواست که از من سو استفاده کنه .حالا هم گردن نمی گیره (گریه، چقدر مظلوم 🤣)
ا/ت: اون عوضی (عصبانی)
ا/ت: سو جون ..هان سوجون
سوجون : ها؟ا/ت ...ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: خفه شو میخواستی از دوستم سو استفاده کنی آرع ...
سوجون :چی داری میگی ؟ من از کی سو استفاده کردم ؟
ا/ت: خودت رو به اون راه نزن ،میری همو چیو گفت
سوجون :چیو گفت ؟
ا/ت: (همه چیو گفت )
سو جون : اون موقع میری داشت منو می ....
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت ۶
تهیونگ: بریم .....
"ویو تهیونگ "
توی راه ا/ت اصلا حرف نمی زد شاید خجالت میکشید .خب خیلی خوب بود ،لبای ا/ت طعم خوبی داشت(من دارم چیکار میکنم 😑😅)
تهیونگ: ا/ت رسیدیم ....ا/ت .....ا/ت
ا/ت: ها ؟ رسیدیم ...دستت درد نکنه بای
تهیونگ: بای
"ویو ا/ت"
تو راه همش راجب به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم که تهیونگ صدام زد .رفتم کلاس دوستام اونجا بودن میری هم بود .بدون اینکه به میری اهمیتی بدم رفتم نشستم که معلم اومد .."ویو بعد از رفتن معلم"
داشتم میرفتم نا هار بخورم که میری اومد
میری :ا/ت ...میشه یه لحظه حرف بزنیم
ا/ت:چیه؟
میری:من متاسفم ..واقعا متاسفم..ببخشید
ا/ت:چرا ببخشم تو منو گول زدی
میری: ا/ت من ...من هم گول زد
ا/ت: منظور
میری :سوجون ...من رو گول زد و گفت که باهاش دوست شم من نمی دونستم که اون با تو رلِ اون عوضی منرو برد بار و خواست که از من سو استفاده کنه .حالا هم گردن نمی گیره (گریه، چقدر مظلوم 🤣)
ا/ت: اون عوضی (عصبانی)
ا/ت: سو جون ..هان سوجون
سوجون : ها؟ا/ت ...ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: خفه شو میخواستی از دوستم سو استفاده کنی آرع ...
سوجون :چی داری میگی ؟ من از کی سو استفاده کردم ؟
ا/ت: خودت رو به اون راه نزن ،میری همو چیو گفت
سوجون :چیو گفت ؟
ا/ت: (همه چیو گفت )
سو جون : اون موقع میری داشت منو می ....
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت ۶
۶.۹k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.