𝕻𝖆𝖗𝖙3
𝕻𝖆𝖗𝖙3
ا.ت. هه دوست؟ اونم با تو؟(پوز خند)
یونا. خب مگه من چمه؟
ا.ت. ببین من به دوست نیاز ندارم حالا میتونی گمشی بری
یونا. خب ولی اگه بهت کمک کنم چی؟
ا.ت. تو چی کمکم میکنی؟
یونا. همه چی
ا.ت. قل؟
یونا. قل میدم
ا.ت. پس بهم کمک کن
یونا. چه کمکی؟
ا.ت. تا بتونم از شهر این پسره کثافت خلاص شم(اشاره میکنه به شوگا)
یونا. وات؟..شوگا رو داری میگی؟
ا.ت. اره همین عوضی که اونجا ایستاده..
یونا. خب...ببین ا.ت تو زیاد با این دانشگاه آشنا نشدی، اون پرو دانشگاهه همه زیر دستشن حتی خودمم هستم و توهم یه روزی میشی ولی من تو این کار دخالت نمیکنم.
یقه یونا رو گرفتم و کشوندمش سمت خودم و گفتم
ا.ت. اینطوری میخواستی بهم کمک کنی هرزه؟(عصبی)
یونا. ن..نه..کمکت میکنم
ا.ت. آفرین.
یونا. حالا باید چیکار کنیم؟
ا.ت. فعلا برای امروز نه باید فکر کنم
یونا. باشه پس من میرم
ا.ت. برو
یونا. بای
ا.ت......ایش
زنگ خورد و کیفم رو گرفتم و خواستم از کافه خارج بشم که یه پسره سره راهم ظاهر شد
ا.ت. هی اشغال برو اونور مگه نمیبینی زنگ خورده؟
یوجین. تازه واردی مگه نه؟
ا.ت. به تو چه کونی؟
یوجین. یه شماره میدی باهم در ارتباط باشیم؟
ا.ت. برو گمشو اونور من با تو چیکار دارم
یوجین. ببین اگه شماره ندی واست بد تموم میشه ها؟
ا.ت. مثلا میخوای چه گوهی بخوری؟
پسره دستش رو گذاشت رو کمرم و خواست بهم نزدیک بشه که...
و...
ا.ت. هه دوست؟ اونم با تو؟(پوز خند)
یونا. خب مگه من چمه؟
ا.ت. ببین من به دوست نیاز ندارم حالا میتونی گمشی بری
یونا. خب ولی اگه بهت کمک کنم چی؟
ا.ت. تو چی کمکم میکنی؟
یونا. همه چی
ا.ت. قل؟
یونا. قل میدم
ا.ت. پس بهم کمک کن
یونا. چه کمکی؟
ا.ت. تا بتونم از شهر این پسره کثافت خلاص شم(اشاره میکنه به شوگا)
یونا. وات؟..شوگا رو داری میگی؟
ا.ت. اره همین عوضی که اونجا ایستاده..
یونا. خب...ببین ا.ت تو زیاد با این دانشگاه آشنا نشدی، اون پرو دانشگاهه همه زیر دستشن حتی خودمم هستم و توهم یه روزی میشی ولی من تو این کار دخالت نمیکنم.
یقه یونا رو گرفتم و کشوندمش سمت خودم و گفتم
ا.ت. اینطوری میخواستی بهم کمک کنی هرزه؟(عصبی)
یونا. ن..نه..کمکت میکنم
ا.ت. آفرین.
یونا. حالا باید چیکار کنیم؟
ا.ت. فعلا برای امروز نه باید فکر کنم
یونا. باشه پس من میرم
ا.ت. برو
یونا. بای
ا.ت......ایش
زنگ خورد و کیفم رو گرفتم و خواستم از کافه خارج بشم که یه پسره سره راهم ظاهر شد
ا.ت. هی اشغال برو اونور مگه نمیبینی زنگ خورده؟
یوجین. تازه واردی مگه نه؟
ا.ت. به تو چه کونی؟
یوجین. یه شماره میدی باهم در ارتباط باشیم؟
ا.ت. برو گمشو اونور من با تو چیکار دارم
یوجین. ببین اگه شماره ندی واست بد تموم میشه ها؟
ا.ت. مثلا میخوای چه گوهی بخوری؟
پسره دستش رو گذاشت رو کمرم و خواست بهم نزدیک بشه که...
و...
۲.۸k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.