پارت ۵&

خب ممنون بابت حمایت ها
خب از بابای ا/ت بگم
اون حس نمیکنه این بدبخت نیست یه ماهی میشه این بدبخت نیومده خونه و هنوز قمار میکنه( این می بازه چرا هی قمار میکنه؟)
خب اینا رو ولش از جیمین بگم

پسرک ناراحت بود چون خون آشام ها یه قانون داشتن
یا نباید با انسان ها ازدواج کنن یا از خون اون بخورن

پسرک این موضوع رو با وزیرش در میان گذاشت
و اون هم این رو گفت جیمین گفت: راه دیگه ای نداره
وزیر گفت نه
و اینکه این موضوع بین جیمین و وزیر بود
پسرک این موضوع رو با دختر درمیان گذاشت
دخترک قبول کرد(زیاد وارد جزئیات نمی شیم)
و پسرک خون آن را خورد و الان وقت عروسی هست
گی لی لی لی
عروسی بر گزار شد
لباس عروس مشکی بود
لباس داماد هم همین طور
عاقد: خانم هوانگ آیا تمایل ازدواج با آقای پارک جیمین رو دارید؟
ا/ت: بله
عاقد : شما چطور آقای جیمین؟
جیمین:بله
عاقد: حالا هم رو بب*وسید
ویو جیمین
لبش رو بو* سیدم



اتمام پارت۵
پارت۶ هم اگه شد آپ میکنم