رمان عشق اجباری!
#عشق_اجباری
پارت:۲۶
ویو جیمین:
هردمون دویدیم تا تونستیم دویدیم تو راه یک غار کوچیک پیدا کردیم رفتیم داخلش
هردمون ساکت نشسته بودیم منم خونریزیه بدی داشتم
بعد دیدم که یوری داره طور لباسش پاره مکنه
+اهم د داری چیکار میکنی
_ممنون
+چ چی
_بدون تو هرگز زنده نمیموندم ، تو جون منو نجات دادی در صورتی که میتونستی بری کنار
بعد یه لبخند کوچیک رو لباش نمایان شد
_ولی بجاش خودت صدمه دیدی😞
و بعد لبخندش محو شد واسه لبخندش حاضر بودم جونمم بدم
+ن نه اشکال نداره ت تو گروی منی پس ، پس باید زنده میموندی😳😌
دوباره یه لبخند کوچیک زدو آروم اومد پیشم بازومو گرفت و آروم کِتفمو میبست
خیلی تحریک شدم صورت خاکیش وایب خوبی میداد گوشه لبش خونی شده بود ،، همینجور که میبست سرمو بردم جلو صورتش تو چشاش نگا کردم آروم بم نگا کرد سرمو بردم جلو و لبمو آرو گذاشتم رو لبا.ش یه مک کوچیک زدم از خجالت داشت آب میشد که خودشو کشیدعقب
ویو...:
رفتم خونه از حالت گرگینم خارج شده بودم خیلی بد چاقو رو زده بود تو شکمم واقعا قصدش کشتن یه گرگ بوده نه یه آدم😒 خیلی بی حال نشستم روی کاناپه که پدر ناتنیم اومد پیشم
_کجا بودی؟
+رفتم جنگل کمی هوام عوض شه
_الان هوات عوض شده؟؟!
+به تو ربطی نداره تو کارای من دخالت نکن(داد کوچیک)
_چطور جرعت کردی انقدر راحت بی احترامی کنی تهیونگ😤(وایی تهیونگهه😍🫶🏻)
+دست ازم سرم بردار تو پدر واقعیه من نیستی😒
_هرچی تو داری تو خونه من زندگی میکنی
+ای هرچی نفرینه بخوره به سئو کانگ جون که منو بدبخت کرد😒
_آره والا منو هم همینطور ، درسته خوشتیپ و خوشگلی ولی به دردسرت نمیرزه
+لطفا خفه شو😒🗿
_هی🗿
بدون هیچ اعتنایی با بی حالی از جام بلند شدمو رفتم سمت اتاقم بزور روی زخممو بستمو به خواب رفتم
ویو جونگ کوک:
گروهیو که به اون خراب شده فرستاده بودم هیچی پیدا نکردن هع لعنتی یوری کجا میتونه باشه
_رئیس
+بنال
_ه هنوزم هیچی پیدا ن نکردیم😓
+هه میدونستم😏یکم دیگه شکنجه بشی یاد میگیری چیزیو که ازت میخام چطور انجام بدی
_ر رئیسسسس🥹😓
ویو یوری:
تا صبح خوابیدیم خوشبختانه بدون هیچ خطری وقتی بیدار شدم جیمین صورتش مقابل صورت من بود با تعجب چشام گرد شده بود سرمو از روی زمین برداشتم اونم برداشت
+د داری چیکار میکنی😳
_ببخشید عزیزم
+وااات
_ببین خستم کردی دلم میخاد راحت بات حرف بزنم
+ببخشید؟
_قبلا گفتم دوست دارم
+میشه لطفا بس کنی
_چرا بس کنم
+میشه زود تر راه بیفتیم تا به خونت برسیم🤌🏻🙄
_حتما!! چرا که نه بیبی
+بابا ولمون کن
_چرا وقتی باهت کمی صمیمی میشم خشن میشی😒
+ببین نمیخواستم بهت اینو بگم ولی من یکی دیگه رو دوست دارم
_این حرفتو نادیده میگیرم😒
+خب دیگه بریم
_اوک
"کیوتا لایک و کامنت فراموش نشه👀💓"
پارت:۲۶
ویو جیمین:
هردمون دویدیم تا تونستیم دویدیم تو راه یک غار کوچیک پیدا کردیم رفتیم داخلش
هردمون ساکت نشسته بودیم منم خونریزیه بدی داشتم
بعد دیدم که یوری داره طور لباسش پاره مکنه
+اهم د داری چیکار میکنی
_ممنون
+چ چی
_بدون تو هرگز زنده نمیموندم ، تو جون منو نجات دادی در صورتی که میتونستی بری کنار
بعد یه لبخند کوچیک رو لباش نمایان شد
_ولی بجاش خودت صدمه دیدی😞
و بعد لبخندش محو شد واسه لبخندش حاضر بودم جونمم بدم
+ن نه اشکال نداره ت تو گروی منی پس ، پس باید زنده میموندی😳😌
دوباره یه لبخند کوچیک زدو آروم اومد پیشم بازومو گرفت و آروم کِتفمو میبست
خیلی تحریک شدم صورت خاکیش وایب خوبی میداد گوشه لبش خونی شده بود ،، همینجور که میبست سرمو بردم جلو صورتش تو چشاش نگا کردم آروم بم نگا کرد سرمو بردم جلو و لبمو آرو گذاشتم رو لبا.ش یه مک کوچیک زدم از خجالت داشت آب میشد که خودشو کشیدعقب
ویو...:
رفتم خونه از حالت گرگینم خارج شده بودم خیلی بد چاقو رو زده بود تو شکمم واقعا قصدش کشتن یه گرگ بوده نه یه آدم😒 خیلی بی حال نشستم روی کاناپه که پدر ناتنیم اومد پیشم
_کجا بودی؟
+رفتم جنگل کمی هوام عوض شه
_الان هوات عوض شده؟؟!
+به تو ربطی نداره تو کارای من دخالت نکن(داد کوچیک)
_چطور جرعت کردی انقدر راحت بی احترامی کنی تهیونگ😤(وایی تهیونگهه😍🫶🏻)
+دست ازم سرم بردار تو پدر واقعیه من نیستی😒
_هرچی تو داری تو خونه من زندگی میکنی
+ای هرچی نفرینه بخوره به سئو کانگ جون که منو بدبخت کرد😒
_آره والا منو هم همینطور ، درسته خوشتیپ و خوشگلی ولی به دردسرت نمیرزه
+لطفا خفه شو😒🗿
_هی🗿
بدون هیچ اعتنایی با بی حالی از جام بلند شدمو رفتم سمت اتاقم بزور روی زخممو بستمو به خواب رفتم
ویو جونگ کوک:
گروهیو که به اون خراب شده فرستاده بودم هیچی پیدا نکردن هع لعنتی یوری کجا میتونه باشه
_رئیس
+بنال
_ه هنوزم هیچی پیدا ن نکردیم😓
+هه میدونستم😏یکم دیگه شکنجه بشی یاد میگیری چیزیو که ازت میخام چطور انجام بدی
_ر رئیسسسس🥹😓
ویو یوری:
تا صبح خوابیدیم خوشبختانه بدون هیچ خطری وقتی بیدار شدم جیمین صورتش مقابل صورت من بود با تعجب چشام گرد شده بود سرمو از روی زمین برداشتم اونم برداشت
+د داری چیکار میکنی😳
_ببخشید عزیزم
+وااات
_ببین خستم کردی دلم میخاد راحت بات حرف بزنم
+ببخشید؟
_قبلا گفتم دوست دارم
+میشه لطفا بس کنی
_چرا بس کنم
+میشه زود تر راه بیفتیم تا به خونت برسیم🤌🏻🙄
_حتما!! چرا که نه بیبی
+بابا ولمون کن
_چرا وقتی باهت کمی صمیمی میشم خشن میشی😒
+ببین نمیخواستم بهت اینو بگم ولی من یکی دیگه رو دوست دارم
_این حرفتو نادیده میگیرم😒
+خب دیگه بریم
_اوک
"کیوتا لایک و کامنت فراموش نشه👀💓"
۲.۱k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.