رمان اشفتگی
رمان اشفتگی
پارت 18
یونگی ا. ت ا. ت
ا. ت هوم
یونگی پاشو
ا. ت نمیخوام
یونگی بعد به من میگه خابالو و براید استایل بغلش میکن و میبرتش خونه و زنگو میزن
جیمین درو باز میکنه
جیمین یا چی بلای سری خواهرم اومد
یونگی برو اونور و ا. ت رو تو اتاق خودش میزاره
جیمین یونگی با ا. ت کجا رفت بودین؟
یونگی شهر بازی
جیمین چی با خواهرم رفتی شهر بازی؟
یونگی ار ازم خاست که ببرمش شهر بازی
جیمین چرا از من که برادرشم نخاست
یونگی چون اگه با تو میرفت به جایی این که تو براش پول خرج کنی اون برای تو پول خرج میکرد
جیمین باش ولی چرا خواب بود
یونگی چون خست شد
که گوشی یونگی زنگ خورد
مکالمه
یونگی: سلام کای
کای سلام ریس همین الان باید بیاد عمارت خیلی مهمه
(کای دست راست یونگی ای )
یونگی: باش الان میام
پایان تماس
یونگی جیمین من باید برم شاید دیر تر دانشگا بیام شما برین
جیمین باش ولی ساعت 4صبح چه کاری داری
یونگی ی کاری دارم دیگه جیمین ولم کن
یونگی سری رفت عمارت
کای سلام ریس
یونگی سلام چی شد
کای ریس محموله ها....
یونگی محموله ها چی
کای محموله ها رو گرفتن
یونگی چی محموله ها رو گرفتن چطوری کیه گرفت
کای مافیا M
یونگی چی اون مافیا ی که همیشه صورتش رو میپوشن
کای ار
یونگی قبلن بهتون گفتم که راجب این مافیا M
تحقیق کنید چیزی پیدا نکردین
کای نه چیزی پیدا نکردین
یونگی یعنی چی ی باند مافیا به این بزرگی یعنی هیچی ازش نمیدونین
کای ریس ی چیزی هست
یونگی چی
کای ی مهمونی برای امشب ترتیب داد شد که هم ی مافیا ها میان حتا مافیا M شما هم میرید؟
یونگی ار میرم
کای باش
یونگی مهمونی ساعت چند
کای ساعت 7
یونگی باش
و کای رفت یونگی هم رفت دانشگا
(ویو دانشگا)
جیمین ا. ت چیزی شده
ا. ت نه چیزی نشده چرا
جیمین اخ از وقتی که اومدیم از کنار من جوم نخوردی
ا. ت خو دوس دارم پیش تو باشم
پارت 18
یونگی ا. ت ا. ت
ا. ت هوم
یونگی پاشو
ا. ت نمیخوام
یونگی بعد به من میگه خابالو و براید استایل بغلش میکن و میبرتش خونه و زنگو میزن
جیمین درو باز میکنه
جیمین یا چی بلای سری خواهرم اومد
یونگی برو اونور و ا. ت رو تو اتاق خودش میزاره
جیمین یونگی با ا. ت کجا رفت بودین؟
یونگی شهر بازی
جیمین چی با خواهرم رفتی شهر بازی؟
یونگی ار ازم خاست که ببرمش شهر بازی
جیمین چرا از من که برادرشم نخاست
یونگی چون اگه با تو میرفت به جایی این که تو براش پول خرج کنی اون برای تو پول خرج میکرد
جیمین باش ولی چرا خواب بود
یونگی چون خست شد
که گوشی یونگی زنگ خورد
مکالمه
یونگی: سلام کای
کای سلام ریس همین الان باید بیاد عمارت خیلی مهمه
(کای دست راست یونگی ای )
یونگی: باش الان میام
پایان تماس
یونگی جیمین من باید برم شاید دیر تر دانشگا بیام شما برین
جیمین باش ولی ساعت 4صبح چه کاری داری
یونگی ی کاری دارم دیگه جیمین ولم کن
یونگی سری رفت عمارت
کای سلام ریس
یونگی سلام چی شد
کای ریس محموله ها....
یونگی محموله ها چی
کای محموله ها رو گرفتن
یونگی چی محموله ها رو گرفتن چطوری کیه گرفت
کای مافیا M
یونگی چی اون مافیا ی که همیشه صورتش رو میپوشن
کای ار
یونگی قبلن بهتون گفتم که راجب این مافیا M
تحقیق کنید چیزی پیدا نکردین
کای نه چیزی پیدا نکردین
یونگی یعنی چی ی باند مافیا به این بزرگی یعنی هیچی ازش نمیدونین
کای ریس ی چیزی هست
یونگی چی
کای ی مهمونی برای امشب ترتیب داد شد که هم ی مافیا ها میان حتا مافیا M شما هم میرید؟
یونگی ار میرم
کای باش
یونگی مهمونی ساعت چند
کای ساعت 7
یونگی باش
و کای رفت یونگی هم رفت دانشگا
(ویو دانشگا)
جیمین ا. ت چیزی شده
ا. ت نه چیزی نشده چرا
جیمین اخ از وقتی که اومدیم از کنار من جوم نخوردی
ا. ت خو دوس دارم پیش تو باشم
۲.۲k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.