ایدل شاهکار
ایدل شاهکار
پارت21
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد کمی تویه تخت غلت خورد اما انگار جونگ کوک کنارش نبود
اروم از رو تخت بلند شد رفت طبقه پایین صبحونه رویه میز بود اما کسی نبود رفت سمت میز که دید یه برگه کنارش
متن داخل کاغذ:میخواستم بیدارت کنم اما دلم نیومد صبحونت رو بخور تو کمپانی میبینمت دوست دارم
ا. ت با دیدن اون برگه لبخندی زد کمی از صبحونه خورد حاضر شد که بره کمپانی
پرش زمانی به کمپانی
ا. ت داشت به سمت اتاق دنسش حرکت میکرد که چشمش به اتاف بی تی اس اوفتاد داشت از کنارش رد میشد که دید کسی بجز جونگ کوک تویه اون اتاق نیست پس اروم وارد اتاق شد
ا. ت: سلامم
کوک: ا. ت تو اینجا چیکار میکنی
ا. ت: خب صبح بدون اینکه ببینمت رفتی و خداحافظی نکردی پس من اومدم ببینمت بعد برم بعدا میبینمت
ا. ت خواست از اتاق خارج شه که جونگ کوک دستش رو گرفت
کوک: حالا که اومدی من نمیزارم به این راحتی بری
ا. ت: اما من کار د...
هنوز حرف ا. ت تموم نشده بود که صدای جه یون اومد که دنبالش میگشت
ا. ت: من دیگه میرم باشه بعدا میبینمت
کوک: خیله خب میبینمت
ا. ت از در رفت بیرون به سمت جه یون رفت
جه یون: من دوساعت دنبالت گشتم بیا یونجون تو اتاق دنس منتظره
ا.ت: خیله خب بیا بریم
ا. ت رفت سمت اتاق دنس که دید یونجون داره رقص رو تمرین میکنه
ا. ت: انقدر تمرینش نکن توش خوبی بیا به من یاد بده
یونجون: توکه بلدیی
ا. ت: اره اما یکم توش مشکل دارم
یونجون: بیا کمکت میکنم به هرحال خیلی وقته باهم تیک تاک نزاشتیم
پارت21
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد کمی تویه تخت غلت خورد اما انگار جونگ کوک کنارش نبود
اروم از رو تخت بلند شد رفت طبقه پایین صبحونه رویه میز بود اما کسی نبود رفت سمت میز که دید یه برگه کنارش
متن داخل کاغذ:میخواستم بیدارت کنم اما دلم نیومد صبحونت رو بخور تو کمپانی میبینمت دوست دارم
ا. ت با دیدن اون برگه لبخندی زد کمی از صبحونه خورد حاضر شد که بره کمپانی
پرش زمانی به کمپانی
ا. ت داشت به سمت اتاق دنسش حرکت میکرد که چشمش به اتاف بی تی اس اوفتاد داشت از کنارش رد میشد که دید کسی بجز جونگ کوک تویه اون اتاق نیست پس اروم وارد اتاق شد
ا. ت: سلامم
کوک: ا. ت تو اینجا چیکار میکنی
ا. ت: خب صبح بدون اینکه ببینمت رفتی و خداحافظی نکردی پس من اومدم ببینمت بعد برم بعدا میبینمت
ا. ت خواست از اتاق خارج شه که جونگ کوک دستش رو گرفت
کوک: حالا که اومدی من نمیزارم به این راحتی بری
ا. ت: اما من کار د...
هنوز حرف ا. ت تموم نشده بود که صدای جه یون اومد که دنبالش میگشت
ا. ت: من دیگه میرم باشه بعدا میبینمت
کوک: خیله خب میبینمت
ا. ت از در رفت بیرون به سمت جه یون رفت
جه یون: من دوساعت دنبالت گشتم بیا یونجون تو اتاق دنس منتظره
ا.ت: خیله خب بیا بریم
ا. ت رفت سمت اتاق دنس که دید یونجون داره رقص رو تمرین میکنه
ا. ت: انقدر تمرینش نکن توش خوبی بیا به من یاد بده
یونجون: توکه بلدیی
ا. ت: اره اما یکم توش مشکل دارم
یونجون: بیا کمکت میکنم به هرحال خیلی وقته باهم تیک تاک نزاشتیم
۴.۲k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.