آیا کوروش کبیر در منشور خود از مردوک ستایش کرده است ؟
آیا کوروش کبیر در منشور خود از مردوک ستایش کرده است ؟
پیش گفتار: در بعضی سایتها به این اشاره شده که کوروش یک بت پرست بوده و دلیل آن هم کشف 2 تکه از منشور و ارایه ترجمه ای کاملتر بوده که این ترجمه را در اینجا میگذارم.و دلیل آن هم استنباط بچه گانه از ترجمه لغت به لغت این کتیبه است. این ترجمه برای خوانندگان این وبلاگ بیشتر جالبه چون درک می کنند منظور خدایان که در این کتیبه آمده ، خدای یکتا نیست و اینکه کمی بیشتر به کتیبه های سومریان بها بدهیم.
امیدوارم بقیه هم قبل از اینکه به کوروش کبیر چنین تهمتی بزنند کمی کتیبه های سومری را مطالعه کنند.
*******************************************************
از روزی که استوانه کوروش به ایران آورده شده تا به امروز، همواره بحث های حاشیه ای در مورد آن وجود داشته است. نشریه سرزمین من همشهری پرونده ای را به بررسی این استوانه اختصاص داده است که حاوی نکات قابل تاملی است.
یکی از مطالب این پرونده ، ترجمه کامل متن استوانه بابِلی کوروش است . این در حالی است که دو قطعه مکشوفه جدید از استوانه باعث کاملتر شدن ترجمه متن کتیبه کوروش شده است.
با توجه به اینکه تا کنون کمتر راجع به متن این اثر تاریخی و منحصر به فرد سخن گفته شده، متن کامل آن در ادامه می آید. برای مطالعه نسخه کامل این پرونده، «سرزمین من» را از روزنامه فروشی ها بخواهید.
آنچه کتیبه بابلی کوروش را از کتیبههای زمان خود تفکیک میکند، نخست متن آن است که از یک واقعه تاریخی خاص خبر میدهد؛ واقعهای توام با صلح و احترام که نمونه دیگری ندارد. دومین نکته در منحصربهفرد بودن این کتیبه، به گفته منتقدان و آگاهان به نوشتارهای ادبی، زبان به کار رفته در آن است. به واقع نوشتن استوانه کوروش با نوعی زبان فاخر انجام گرفته است.
هرچند روی استوانه کوروش، به دفعات ترجمههای مختلفی انجام گرفته، اما به تازگی دو قطعه دیگر از این استوانه ارزشمند کشف شد که پس از جانمایی آن ترجمه دیگری که امروز به عنوان کاملترین ترجمه استوانه کوروش از آن یاد میشود انجام گرفت. این ترجمه جدید کار مشترک شاهرخ رزمجو و اروینگ فینکل است که در موزه بریتانیا انجام گرفته است.
1) آن هنگام که ……{مردو]ک، پادشاه همه آسمانها و زمین، کسی که ……..،] … که با … یش {سرزمینهای دشمنانش(؟) را لگدکوب میکند}
2) [……………….] {با دانایی گسترده، – کسی که} گوشههای جهان {را زیر نظر دارد}،
3) […………………………] … فرزند ارشد [او]، فرومایهای (=بِلشَزَر) به سروری سرزمینش گمارده شد.
4) -[……………………………….. اما او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد،
5) نمونهای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] ……………. برای (شهر) اور و دیگر جایگاههای مقدس [فرستاد؟]
6) آیینهایی که شایسته آنان (خدیان/ پرستشگاهها) نبود. پیشکشی[هایی ناپاک] …………….. گستاخانه […] هر روز یاوهسرایی میکرد و [اها]نتآمیز
7) (او) پیشکشیهای روزانه را بازداشت. او در [آیینها دست برد و] ……………… درون پرستشگاهها برقرار [کرد]. در اندیشهاش به ترس از مردوک- شاه خدایان- پایان داد.
8 ) هر روز به شهرش (= شهر مردوک) بدی روا میداشت. …………….. همه مردما[نش را ……….](= مردمان مردوک)را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.
9) انلیل خدایان (= مردوک)، از شِکوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و ……………… قلمرو آنان. خدایانی که درون آنها میزیستند محرابهایشان را رها کردند.
10) خشمگین از اینکه او (-نبونئید) (آنان را) (=خدایان غیربابلی) به شوانَه (=بابِل) وارد کرده بود. [دلِ] مردوکِ بلند[پایه، انلیلِ خدایان] به رحم آمد ……. (او) بر همه زیستگاههایی که جایگاههای مقدسشان ویران گشته بود.
11) و مردم سرزمین سومر و اکد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او همه سرزمینها را جست و بررسی کرد،
12) شاهی دادگر را جستوجو کرد که دلخواهش باشد. او کوروش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد.
13) او (=مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کوروش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کوروش) سپرده بود،
14) به دادگری و راستی شبانی کرد. مردوک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است، به کارهای نیک او (=کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست
15) (و) او را فرمان داد تا بهسوی شهرش (=شهر مردوک)، بابِل، برود. او را واداشت (تا) راه تینتیر (=بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت.
16) سپاهیان گستردهاش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگافزارها در کنارش روان بودند.
پیش گفتار: در بعضی سایتها به این اشاره شده که کوروش یک بت پرست بوده و دلیل آن هم کشف 2 تکه از منشور و ارایه ترجمه ای کاملتر بوده که این ترجمه را در اینجا میگذارم.و دلیل آن هم استنباط بچه گانه از ترجمه لغت به لغت این کتیبه است. این ترجمه برای خوانندگان این وبلاگ بیشتر جالبه چون درک می کنند منظور خدایان که در این کتیبه آمده ، خدای یکتا نیست و اینکه کمی بیشتر به کتیبه های سومریان بها بدهیم.
امیدوارم بقیه هم قبل از اینکه به کوروش کبیر چنین تهمتی بزنند کمی کتیبه های سومری را مطالعه کنند.
*******************************************************
از روزی که استوانه کوروش به ایران آورده شده تا به امروز، همواره بحث های حاشیه ای در مورد آن وجود داشته است. نشریه سرزمین من همشهری پرونده ای را به بررسی این استوانه اختصاص داده است که حاوی نکات قابل تاملی است.
یکی از مطالب این پرونده ، ترجمه کامل متن استوانه بابِلی کوروش است . این در حالی است که دو قطعه مکشوفه جدید از استوانه باعث کاملتر شدن ترجمه متن کتیبه کوروش شده است.
با توجه به اینکه تا کنون کمتر راجع به متن این اثر تاریخی و منحصر به فرد سخن گفته شده، متن کامل آن در ادامه می آید. برای مطالعه نسخه کامل این پرونده، «سرزمین من» را از روزنامه فروشی ها بخواهید.
آنچه کتیبه بابلی کوروش را از کتیبههای زمان خود تفکیک میکند، نخست متن آن است که از یک واقعه تاریخی خاص خبر میدهد؛ واقعهای توام با صلح و احترام که نمونه دیگری ندارد. دومین نکته در منحصربهفرد بودن این کتیبه، به گفته منتقدان و آگاهان به نوشتارهای ادبی، زبان به کار رفته در آن است. به واقع نوشتن استوانه کوروش با نوعی زبان فاخر انجام گرفته است.
هرچند روی استوانه کوروش، به دفعات ترجمههای مختلفی انجام گرفته، اما به تازگی دو قطعه دیگر از این استوانه ارزشمند کشف شد که پس از جانمایی آن ترجمه دیگری که امروز به عنوان کاملترین ترجمه استوانه کوروش از آن یاد میشود انجام گرفت. این ترجمه جدید کار مشترک شاهرخ رزمجو و اروینگ فینکل است که در موزه بریتانیا انجام گرفته است.
1) آن هنگام که ……{مردو]ک، پادشاه همه آسمانها و زمین، کسی که ……..،] … که با … یش {سرزمینهای دشمنانش(؟) را لگدکوب میکند}
2) [……………….] {با دانایی گسترده، – کسی که} گوشههای جهان {را زیر نظر دارد}،
3) […………………………] … فرزند ارشد [او]، فرومایهای (=بِلشَزَر) به سروری سرزمینش گمارده شد.
4) -[……………………………….. اما او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد،
5) نمونهای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] ……………. برای (شهر) اور و دیگر جایگاههای مقدس [فرستاد؟]
6) آیینهایی که شایسته آنان (خدیان/ پرستشگاهها) نبود. پیشکشی[هایی ناپاک] …………….. گستاخانه […] هر روز یاوهسرایی میکرد و [اها]نتآمیز
7) (او) پیشکشیهای روزانه را بازداشت. او در [آیینها دست برد و] ……………… درون پرستشگاهها برقرار [کرد]. در اندیشهاش به ترس از مردوک- شاه خدایان- پایان داد.
8 ) هر روز به شهرش (= شهر مردوک) بدی روا میداشت. …………….. همه مردما[نش را ……….](= مردمان مردوک)را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.
9) انلیل خدایان (= مردوک)، از شِکوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و ……………… قلمرو آنان. خدایانی که درون آنها میزیستند محرابهایشان را رها کردند.
10) خشمگین از اینکه او (-نبونئید) (آنان را) (=خدایان غیربابلی) به شوانَه (=بابِل) وارد کرده بود. [دلِ] مردوکِ بلند[پایه، انلیلِ خدایان] به رحم آمد ……. (او) بر همه زیستگاههایی که جایگاههای مقدسشان ویران گشته بود.
11) و مردم سرزمین سومر و اکد که همچون کالبد مردگان شده بودند، اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد. او همه سرزمینها را جست و بررسی کرد،
12) شاهی دادگر را جستوجو کرد که دلخواهش باشد. او کوروش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد.
13) او (=مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=کوروش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (=کوروش) سپرده بود،
14) به دادگری و راستی شبانی کرد. مردوک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است، به کارهای نیک او (=کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست
15) (و) او را فرمان داد تا بهسوی شهرش (=شهر مردوک)، بابِل، برود. او را واداشت (تا) راه تینتیر (=بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت.
16) سپاهیان گستردهاش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگافزارها در کنارش روان بودند.
۴.۵k
۲۱ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.