عشق در مدرسه
#عشق_در_مدرسه
Part7
ک یهو جین به سمت ما اومد و گفت
جین: هی خوشگلا ت میز ما جای سه نفر خالیه میخاین بیاین بشینین؟؟
جیسو: چاره ای نیس بریم
ما کاملا روبروی اونا نشسته بودیم ک یهو رزی گفت
رزی: فکر کنم اسمت تهیونگ بود چرا سوجین رو قبول نکردی هوم؟؟
تهیونگ نگاهی به ا.ت کرد و گفت
تهیونگ: شاید دلیلش اینه ک یکی دیگرو دوس دارم
ا.ت زود سرش رو انداخت پایین
جین: چطوره باهم آشنا بشیم؟؟؟
جیسو: چرا ک ن
کوک: پس میاین امشب بریم بار؟
رزی: اکی میایم فقط کدوم بار؟
تهیونگ هنوز به ا.ت نگا میکرد ک گفت
تهیونگ: ادرستون رو بدید ما خودمون میایم دنبالتون( با لبخند)
جین ادرس جیسو رو گرفت کوک هم آدرس رزی و ا.ت هم به تهیونگ داد
پرش به بعد مدرسه
#ویو.ا.ت
بعد مدرسه رفتم خونه لباسام رو عوض کردم نشستم تکالیفمو بنویسم ک یاد تهیونگ افتادم
ا.ت: اون خیلی خوشتیپ و جذابه فکر کنم ازش خوشم اومده
ساعت 6 قرار بود تهیونگ بیاد دنبالم هنوز ساعت 5 بود رفتم دوش ۲۰ مینی گرفتم و رفتم ی لباس باز انتخاب کردم موهامو باز گذاشتم ی آرایش دخترونه کردمو عطر تلخمو زدم
ک یهو ی ناشناس زنگ زد برداشتم صدای ی مرد اومد
مکالمه مرد و ا.ت
ا.ت: الو....بفرمایین
مرد: الو تهیونگم، نمیای خشگلم پایین هستم
ا.ت: اوو الان میام
ا.ت: اون بهم گفت خشگلم؟؟؟(ذوقق)
#ویو.تهیونگ
منتظر ا.ت بودم ک....ادامه دارد
یوری🦋
Part7
ک یهو جین به سمت ما اومد و گفت
جین: هی خوشگلا ت میز ما جای سه نفر خالیه میخاین بیاین بشینین؟؟
جیسو: چاره ای نیس بریم
ما کاملا روبروی اونا نشسته بودیم ک یهو رزی گفت
رزی: فکر کنم اسمت تهیونگ بود چرا سوجین رو قبول نکردی هوم؟؟
تهیونگ نگاهی به ا.ت کرد و گفت
تهیونگ: شاید دلیلش اینه ک یکی دیگرو دوس دارم
ا.ت زود سرش رو انداخت پایین
جین: چطوره باهم آشنا بشیم؟؟؟
جیسو: چرا ک ن
کوک: پس میاین امشب بریم بار؟
رزی: اکی میایم فقط کدوم بار؟
تهیونگ هنوز به ا.ت نگا میکرد ک گفت
تهیونگ: ادرستون رو بدید ما خودمون میایم دنبالتون( با لبخند)
جین ادرس جیسو رو گرفت کوک هم آدرس رزی و ا.ت هم به تهیونگ داد
پرش به بعد مدرسه
#ویو.ا.ت
بعد مدرسه رفتم خونه لباسام رو عوض کردم نشستم تکالیفمو بنویسم ک یاد تهیونگ افتادم
ا.ت: اون خیلی خوشتیپ و جذابه فکر کنم ازش خوشم اومده
ساعت 6 قرار بود تهیونگ بیاد دنبالم هنوز ساعت 5 بود رفتم دوش ۲۰ مینی گرفتم و رفتم ی لباس باز انتخاب کردم موهامو باز گذاشتم ی آرایش دخترونه کردمو عطر تلخمو زدم
ک یهو ی ناشناس زنگ زد برداشتم صدای ی مرد اومد
مکالمه مرد و ا.ت
ا.ت: الو....بفرمایین
مرد: الو تهیونگم، نمیای خشگلم پایین هستم
ا.ت: اوو الان میام
ا.ت: اون بهم گفت خشگلم؟؟؟(ذوقق)
#ویو.تهیونگ
منتظر ا.ت بودم ک....ادامه دارد
یوری🦋
۲.۳k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳