ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܥ݆ܣߊ ܝ ࡈߊߺܝ ܦ̇ܘ
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܥ݆ܣߊܝ ࡈߊߺܝܦ̇ܘ
ܢ݆ߺߊܝࡅ߳ߺߺܙ20
دکتر. جواب آزمایش منفی بوده
=خ خیلی ممنون
گوشیو قطع کردم
آروم باش
به هانا و نینا وسولی زنگ زدم تا بیان
.
زنگ در به صدا در اومد و درو باز کردم
سولی چته ساعت 8 صبحی
=گفتم الان بیاین کسی نباشه
نینا. داری میترسونیاا
هانا. ببینم ته چیزیش شده
=عع زبونتو گاز بگیر
سولی. بگو دیگه
=آزمایش منفی بود
نینا. آزمایش؟
هانا. ببینم مگه حس میکنی حامله ای.. کوک داره چیکار میکنه
=عه هانا آزمایش دی ان ای کوک و هاروتو
سولی. ه هاروتو پ پس پسره کوک عه من فکر کردم هردوعه
نینا. اینجا چه خبره ات مگه با ته رابطه داشتی
=شب قبل عروسی منو کوک آره و خپب حامله شدم و بعد دوباره از کوک و این شد نتیجش
هانا. بعد از 13 سال دوباره میپرسم ات.. تو.. کدومو دوست داری
=هردو
سولی. کاشکی لیا اینجا بود
نینا. من نگران حال روحی تو و هاروتو و کوکم
=هاروتو داغون میشه یا شایدم متنفر از من وقتی بفهمه همچین هر//زه ایم
سولی. عه اتت
(چهارو نیم ساعت بعد)
صدای در اومد
لیدیا. عمههه سولییی
سولی. لیدیاااا
هاروتو. سلامی کنم بر عمه و خاله هام
ناروتو. همچنین
هاروتو. بابا نیومده
هرسه به هم خیره شدیم
=ن نه
هرسه رفتم تا لباساشونو عوض کنن
=ب بابا! یعنی اگه بفهمه چی میشه
سولی. چیزی نیست هرچی باشه ما پشتتیم
نینا. ببینم کوک از راب//طت با ته خبر داره
=آره
ناهار درست کردم که صدای در اومد
~من اومدم
=خوش اومدی
سولی. اوپاا جونممم
~خدایااا این از کجا اومددد ن نینا هانا!
نینا. سلام(سر خم/با لحن ترس)
هانا. سلام(سر خم/با لحن ترس)
متوجه نگاهای هانا و نینا شدم چرا دارن میترسن؟
ناهار خردیمو هانا و نینا و سولی رفتن خونه
(6 سال بعد)
ات ویو
صدای در اومد
هاروتو. هلوووو
ناروتو. سلام
لیدیا. من قهرمممم
هاروتو. چراا
لیدیا. قبول نی مدرسه شما تموم شد ولی من نه
ناروتو. 4 ساللل باید بریییییی
(بچه ها لیدیا 15 سالشه حساباتم از دستم در رفتو چندجا اشتباه کردم)
ܢ݆ߺߊܝࡅ߳ߺߺܙ20
دکتر. جواب آزمایش منفی بوده
=خ خیلی ممنون
گوشیو قطع کردم
آروم باش
به هانا و نینا وسولی زنگ زدم تا بیان
.
زنگ در به صدا در اومد و درو باز کردم
سولی چته ساعت 8 صبحی
=گفتم الان بیاین کسی نباشه
نینا. داری میترسونیاا
هانا. ببینم ته چیزیش شده
=عع زبونتو گاز بگیر
سولی. بگو دیگه
=آزمایش منفی بود
نینا. آزمایش؟
هانا. ببینم مگه حس میکنی حامله ای.. کوک داره چیکار میکنه
=عه هانا آزمایش دی ان ای کوک و هاروتو
سولی. ه هاروتو پ پس پسره کوک عه من فکر کردم هردوعه
نینا. اینجا چه خبره ات مگه با ته رابطه داشتی
=شب قبل عروسی منو کوک آره و خپب حامله شدم و بعد دوباره از کوک و این شد نتیجش
هانا. بعد از 13 سال دوباره میپرسم ات.. تو.. کدومو دوست داری
=هردو
سولی. کاشکی لیا اینجا بود
نینا. من نگران حال روحی تو و هاروتو و کوکم
=هاروتو داغون میشه یا شایدم متنفر از من وقتی بفهمه همچین هر//زه ایم
سولی. عه اتت
(چهارو نیم ساعت بعد)
صدای در اومد
لیدیا. عمههه سولییی
سولی. لیدیاااا
هاروتو. سلامی کنم بر عمه و خاله هام
ناروتو. همچنین
هاروتو. بابا نیومده
هرسه به هم خیره شدیم
=ن نه
هرسه رفتم تا لباساشونو عوض کنن
=ب بابا! یعنی اگه بفهمه چی میشه
سولی. چیزی نیست هرچی باشه ما پشتتیم
نینا. ببینم کوک از راب//طت با ته خبر داره
=آره
ناهار درست کردم که صدای در اومد
~من اومدم
=خوش اومدی
سولی. اوپاا جونممم
~خدایااا این از کجا اومددد ن نینا هانا!
نینا. سلام(سر خم/با لحن ترس)
هانا. سلام(سر خم/با لحن ترس)
متوجه نگاهای هانا و نینا شدم چرا دارن میترسن؟
ناهار خردیمو هانا و نینا و سولی رفتن خونه
(6 سال بعد)
ات ویو
صدای در اومد
هاروتو. هلوووو
ناروتو. سلام
لیدیا. من قهرمممم
هاروتو. چراا
لیدیا. قبول نی مدرسه شما تموم شد ولی من نه
ناروتو. 4 ساللل باید بریییییی
(بچه ها لیدیا 15 سالشه حساباتم از دستم در رفتو چندجا اشتباه کردم)
۱.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.