تکپارتی
#تکپارتی
سونگهون
وقتی به ایران میرین (تولد مامانته)
ویو ا.ت
تقریبا ۳ سال بود که به ایران نرفته بودی و این تو رو خیلی اذیت میکرد به سونگهون که شوهرت بود گفتی:
اوپا من خیلی دلم به ایران تنگ شده خیلی وقته خانوادم رو ندیدم این من رو خیلی اذیت میکنه تازه چند روز دیگه هم تولد مامانم هست
- خانوم کوچولوی من ناراحت نشو من طاقت ناراحت بودن تو رو ندارم ببین نظرت چیه بریم ایران؟
ا.ت: واقعا؟
- آره خب پس من بیلیط هواپیما رو میگیرم برای دو روز دیگه تو هم خودت رو آماده کن چون چند روز دیگه قراره خانوادت رو ببینی!
ا.ت:( خیلی خوشحال میشی لپ سونگهون رو میبوسی و سریع میری تا کارات رو انجام بدی)
چند روز بعد
مامان ا.ت: ببین کیه در رو میزنه؟
خواهرت/برادرت: مامان ا.ت و سونگهون اومدن
مامان ا.ت: واقعا ا.ت سونگهون خوش اومدین
چند ساعت بعد
بعد کلی خوش گذرونی با خانوادت و فامیل ها تو سونگهون به سمت اتاقی که مامانت برات آماده کرده بود رفتین
ا.ت: سونگهون میدونی خیلی دوستت دارم؟
- میدونم عشقم
ا.ت: خیلی خوش گذشت مگه نه؟
- اره خیلی خوش گذشت خب بیا حالا بخوابیم فردا هم پر انرژی بریم پایین برای صبحانه
ا.ت: یااا سونگهون خیلی شکمویی
- خب اگه من شکمو باشم تو ده برابر من شکمویی خانوم پارک ا.ت
ا.ت: خب باشه بسه بخوابیم ببینیم فردا چی میشه
- شب بخیر کیوتم
ا.ت: شب بخیر عشقم
تمام نه خدایش یه لایک نداره منی که درسام رو ول کردم اومدم واستون دارم تکپارتی مینویسم؟😑
سونگهون
وقتی به ایران میرین (تولد مامانته)
ویو ا.ت
تقریبا ۳ سال بود که به ایران نرفته بودی و این تو رو خیلی اذیت میکرد به سونگهون که شوهرت بود گفتی:
اوپا من خیلی دلم به ایران تنگ شده خیلی وقته خانوادم رو ندیدم این من رو خیلی اذیت میکنه تازه چند روز دیگه هم تولد مامانم هست
- خانوم کوچولوی من ناراحت نشو من طاقت ناراحت بودن تو رو ندارم ببین نظرت چیه بریم ایران؟
ا.ت: واقعا؟
- آره خب پس من بیلیط هواپیما رو میگیرم برای دو روز دیگه تو هم خودت رو آماده کن چون چند روز دیگه قراره خانوادت رو ببینی!
ا.ت:( خیلی خوشحال میشی لپ سونگهون رو میبوسی و سریع میری تا کارات رو انجام بدی)
چند روز بعد
مامان ا.ت: ببین کیه در رو میزنه؟
خواهرت/برادرت: مامان ا.ت و سونگهون اومدن
مامان ا.ت: واقعا ا.ت سونگهون خوش اومدین
چند ساعت بعد
بعد کلی خوش گذرونی با خانوادت و فامیل ها تو سونگهون به سمت اتاقی که مامانت برات آماده کرده بود رفتین
ا.ت: سونگهون میدونی خیلی دوستت دارم؟
- میدونم عشقم
ا.ت: خیلی خوش گذشت مگه نه؟
- اره خیلی خوش گذشت خب بیا حالا بخوابیم فردا هم پر انرژی بریم پایین برای صبحانه
ا.ت: یااا سونگهون خیلی شکمویی
- خب اگه من شکمو باشم تو ده برابر من شکمویی خانوم پارک ا.ت
ا.ت: خب باشه بسه بخوابیم ببینیم فردا چی میشه
- شب بخیر کیوتم
ا.ت: شب بخیر عشقم
تمام نه خدایش یه لایک نداره منی که درسام رو ول کردم اومدم واستون دارم تکپارتی مینویسم؟😑
۴.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.