پیرمردی داشت روی زمین باانگشت چیزی می نوشت رفتن جلودیدن چندین مترصدهابارنوشته(حسین)طوریکه انگشتش زخم شده؟ ازش پرسیدن, حاحی چکارمیکنی؟! گفت:چون مسیرنیست من راکام او عشق بازی میکنم بانام او.... لبیک یا حسین
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.